دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

فنگ بازی

جمعه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۳، ۰۲:۳۳ ب.ظ

ما می گفتیم فِنگ (feng) و بچه های اهواز و شوشتر نیز.

سالها بعد فهمیدم که بچه های تهران و دیگر شهرهای شمالی ترِ کشور میگویند : تیله.

تابستان که میشد بازار فنگ بازی بچه های دزفول داغ تر از اوقات دیگر سال بود هرچند که طول کل سال کیچه دربندهای خاکی شهر، جولانگاه کودکان و نوجوانانی بود که پامرغی به دنبال فنگهای خویش در جنب و جوش بودند.

تمرکز در هدف گیری، نشست و برخاست های مداوم، حرکات پامرغی روی زمین از کمترین منافع جسمی این بازی شیرین بود.

فنگ، یک گوی شیشه ای به قطر حدوداً 12 میلیمتر بود که درون آن یک لکه ی رنگی به شکل برگ درخت دیده میشد.

لکه ی فنگ ها رنگهای مختلفی داشتند: آبی، نارنجی آجری، سبز، سفید و ..

برخی از آنها رنگهای ترکیبی داشتند که زیباترین این ترکیبها همان ترکیب پرچم ایران بود و بچه ها به آن فنگ پرچمی می گفتند.

فنگ بازی دور جور بود :

الف) هدف قرار دادن فنگ های یکدیگر که با پرتاب فنگ خویش و زدن به فنگ حریف ، طوری که خوردن دو فنگ به هم را «چَق» میگفتند. واژه ی «چق» ریشه در همان صدای خوردن فنگها به یکدیگر داشت.

بازیکنان از همان ابتدا شرط میکردند که «چقِ فنگِ» (هر چق یک فنگ) یعنی با هر «چق» طرفِ چق زننده یک فنگ از فنگهای ذخیره ی طرف مقابل را به عنوان جایزه برنده میشد. یا شرط میشد که هر دوچق یک فنگ و یا بیشتر..

ب) به فاصله حدود 2 تا 3 متر، چاله هایی در زمین خاکی زیر پایمان حفر میکردیم.

چاله هایی مقعر که عمق آن حدود 5 سانتیمتر و قطر دایره بیرونی آن حدود 10 سانتیمتر بود.

کاربری این چاله ها (که ما به آن «قول» (ghowl) و در اهواز و آبادان و .. بدان «کول» میگفتند)شبیه کاربری بود سوراخهای بازی گلف بود.

هدفگیری و پرتاب فنگ به درون «قول» را «قول کُردن» میگفتیم. البته در کنار قول کردن فنگ ها، امکان حمله و چق زدن به فنگ حریف هم قواعد خاص خودش را داشت.

جنس زمین فنگ بازی آسفالت نبود، چمن نبود، خاکی بود و صاف(ترجیحا کمی نمناک)، بدون آشغال و سنگریزه.

گاهی با دستهایمان منطقه فنگ بازی را چنان تمیز میکردیم که همچون میز بیلیارد تمیز میشد.

اما لزوما مانند میز بیلیارد نمی بایست تراز و تخت باشد بلکه پستی و بلندی و شیبها و شیارهای زمین خودش برای فنگ بازهای حرفه ای فرصت و تهدید محسوب میشد.

به شیارها و مسیرهای روی زمین فنگ بازی «تُر» (TOR) میگفتیم.

پیش می آمد که برای چق زدن به فنگ حریف، فنگ خود را با محاسباتی چشمی به سمتی دیگر پرتاب میکردیم تا شیب زمین فنگ را آرام آرام به سمت فنگ حریف هدایت کند. چیزی شبیه همان ضربات غیر مستقیم بیلیارد که با محاسباتی خاص توپ را به کناره های زمین میزنند تا پس از دوسه بار کمانه کردن ، توپ به درون سوراخ میز برود.

فنگ بازی در میان بچه مثبت ها حداکثر بر سر فنگهای یکدیگر بود.

اما بزرگترهایی بودند که با سن بالاتر از 18 سال(حتی 30 سال) برسر پول بازی میکردند که برای بنده دیدن آن صحنه ها حس بسیار منفی درپی داشت.

صفای فنگ بازی همان بود که ما برای فنگهای زیبای یکدیگر کیسه میدوختیم و در پایان تابستان قوطی های جای سرلاک و شیرخشک یکدیگر را که معدن مخفی فنگهایمان بود پر و خالی میکردیم.

بعضی از بچه های مهارت خوبی داشتند که عمده ی مواقع قوطی شیرخشکی مملو از فنگهای رنگارنگ داشتند.

در این میان نمیدانم چرا یک مدل فنگ را که جنسش مرمری مینمایاند و به آن فنگ جیل (jeyl) میگفتیم در بازار کم بود و گران.

حرفه ای تر ها عمدتاً چنین فنگی را در دست میگرفتند.

فنگ سمت چپ را جیل میگفتیم

یادش بخیر،

کنار رودخانه نیز فضای خاکی و گل نمناکی داشت که برای فنگ بازی جان میداد. پیش از آنکه جاده ساحلی میان ما و رودخانه مان حائل شود بچگیها میکردیم آنجا.

فضای گِلی پارک باغ گازر نیز نبود.

دیروز رفته بودم به بازار گلهای نزدیک خانه مان برای خرید سم ضد آفت گیاهان آپارتمانی.

ناگاه مواجه شدم با کیسه های فنگ که در بسته های 100 عددی فروخته میشد.

متاسفانه هر بسته 100 تایی آن یک رنگ بود.

یک بسته سبز خریدم.

به خانه آوردم و وسط هال ولو شدم.

فشار کار روزانه، تحلیل مسائل سیاسی مملکت و جنایات عراق و پروژه های متعدد کاریی که در حال خفه کردنم هستند موجب شد تا روی زمین بنشینم و 100 فنگ سبز را جلوی خودم ولو کنم.( خدا این کودک درون را از من نگیرد)یادم آمد که به آقای بهشتی فرد پیشنهاد دادم از روی سکوی فرهنگی شهرداری لیگ چوگته ی محلات دزفول را راه بیاندازد چه ایراد دارد لیگ فنگ دزفول هم راه بیفتد. سگش میارزد به اوقاتی که پای ماهواره و تلویزیون و قلیان لب رودخانه تلف میشود.

باورتان نمیشد انگشتانم برای ضربه زدن به فنگها قدرت زمان بچگی را ندشت.

قدرت پرتاب و هدفگیری 12 سالگی ام را نداشتم.

کم مانده بود گریه کنم.

اینم حریف 2ساله ی من در فنگ بازی (فاطمه ی بابا)


چندی پیش تصمیم گرفتم کمی با دست بنویسم.

خودکار را دست گرفتم اما نصف صفحه A4 را نتوانستم تمام کنم.

دستهایم از حس افتادند.

لعنت بر این مدرنیته ...لعنت!


اینهم بچه های قدیم که هنوز پای کارند


اینم زیباترین فنگهای جهان که عمر کودکی ما بهش کفاف نداد


اینم نرم افزار فنگ بازی روی موبایل برای علاقمندان

+


نوجه : سایتهای محترمی که تمایل به بازنشر این مطلب دارند لطفا ذکر منبع و درج لینک دیسون را فراموش نکنند تا نانشان حلال باشد.

نظرات  (۱۱)

۰۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۴۶ نیما از دزفول

سلام
چند نکته در باب فنگ !
  -1 تا قبل از سن دبیرستان از دزفول خارج نشده بودم - ولی لفظ کول در فنگ بازی را همیشه استفاده میکردم - نه قول ! پس فکر کنم حد اقل در بسیاری از نقاط دزفول  همون کول مصطلح بوده و اتفاقاً من قول را نشنیده ام - دوستان یاری دهند..
- 2  فنگ یکی از مظاهر قمار بازی بود - به خصوص در بین بزرگترها متاسفانه کاملاً رایج بود - بنابراین بزرگترها با اینکه بعضاً خودشون آلوده آن بودند - ما بچه ها را از گردیدن دور میادین فنگ بازی نهی کرده و فنگهای ما را میشکستند که البته والدین هم از کار برادران بزرگتر حمایت میکردند و ما هیچ حق اعتراضی نداشتیم.

3 - فنگ برای بچه های خرد سال بسیار خطر ناک است - چون اولا سریعاً به دهن میبرند و ثانیاً بواسطه صیقلی بودن - فوراً بلعیده میشود - در دوران بچگی برای خواهر برادرهای کوچک دوستانم اتفاق افتاده بود.
  - 4تحلیل آقا سید را در خصوص ارتباط فنگ و فینگر تأیید میکنم - خودم هم آن موقع ها به این مسئله پی برده بودم.
  - 5در خصوص فنگ جل هم باید بگویم که - اکثراً در اسپری های رنگ قرار داشتند و در بازار گیر نمی آمد.

پاسخ:
سلام نیما جان
1) ما میگفتیم قول تا جایی که به خانه پدربزرگ مادری ام در اهواز سر زدیم(در عهد کودکی) و دیدم که بچه های اهواز میگویند : کول.
آن «قول» که ما میگفتیم همان «قولی» است که برای گودی آب و یا گودال هم میگفتیم و میگوییم.
2) یکی از مظاهر «نیمه قمار» بود. من یادم هست حتی فوتبال گل کوچیک هم در اوائل دهه شصت را پولی وبه حالت قمار میزدند.
3) موافقم. همین حالا باید به فاطمه ام آموزش بدهم که اَخِ بابا....تو دهنت نذاری!
موید باشید
۰۴ تیر ۹۳ ، ۰۰:۱۱ سید سرزمین خاطره ها

سلام مجدد مهندس

در کلمه فینگر finger در در زبان انگلیسی نگاه کردم در قسمتی از ترجمه آن آمده است :

با انگشت لمس کردن، انگشت زدن به، ناخنک زدن به، انگولک کردن، (نادر) کش رفتن، بلند کردن

  • با انگشت نشان دادن، اشاره کردن، انگشت نما کردن، معرفی کردن
  • شاید واژه فنگ از همان فینگر به معنی انگشت به گویش ما وارد شده است الله یعلم
  • پاسخ:
    سلام سید.
    شاید!
    ۰۳ تیر ۹۳ ، ۰۹:۵۸ سید سرزمین خاطره ها

    سلام مهندس

    فنگها بیشتر از توی اسپری های رنگ بیرون می امد نمیدانم فنگ برای اسپری ها ساخته میشد یا اسپری رنگ آن را برای هم زدن رنگ انتخاب کرده بود !!!!

    پاسخ:
    سلام سید
    همین چندماه پیش حدود شش اسپری رنگی را پس ازمصرف ترکاندم و فنگهای درون آنها را درآوردم اصلا و ابدا به درد فنگ بازی نمیخوردند.
    صرفا برای هم زدن گاز و رنگ درون اسپری آنها را قرار میدهند.
    البته درست میفرمایید بچه که بودیم تصورمان این بود که بهترین فنگها درون اسپری های رنگ هستند ولی آنموقع بنده هیچگاه افتخار دیدنشان را نداشتم.
    اما خود فنگهای اصلی : اصولا ربطی به رنگهای اسپری نداشتند و مختص فنگ بازی ساخته میشدند.
    خدا بیامرزد مرحوم مشهدی حسین پشت مسجد لبخندق را.
    یک سوال به ذهنم رسیده سیدجان، که جوابی برایش ندارم
    ما می گوییم تُفنگ.
    ممکن است گلوله ای که از تفنگ خارج میشود یا گلوله ای و گرد بودن فنگ ربط داشته باشد؟
    یعنی تُفَنگ ترکیبی باشد از «تُ» + «فنگ» ؟
    اون کارتهای هواپیماها رو من آرزوی داشتنشون رو داشتم ولی پیدا نمیشد. منظورم از عکس اون عکسهای فوتبالیستها و هنرپیشه ها بود. تا دوره آقا زاده تون هنوز هم عکس بازی رواج داشت.
    پاسخ:
    رواجش رو نمیگم.
    منظورم اینه که تا اومدیم دلی از عزا در بیاریم بزرگ شدم و دیگه سنم اقتضا نمیکرد.
    ولی یه دوسه سالی مشغولش بودم.
    الفنگ و ما ادراک مالفنگ!!
    سلام حجی
    من فقط تو خونه با برادرم فنگ بازی کردم ولی عکس باز قدری بودم.
    رنگی به هرجا به هر شکل
    سفید به هرجا به هر شکل
    بیش از چهارصدتا عکس داشتم. افسوس که مجبور شدم بنا به دلایلی همه شونو بندازم تو سطل زباله!
    اعصابم شیک شیکی شد!!
    گ گ از عکس نمی نویسی؟
    پاسخ:
    سلام داداش
    شک ندارم که کلی از خوانندگان دیسون(که الان واسه خودشن بابا بزرگ شدن) فنگ بازهای قهاری بودن ولی صداشون درنمیاد.
    منظورت کدوم عکساس؟
    اون کارتای هواپیما و ماشین و موتور؟ که مشخصاتشون توش نوشته بود؟
    منم داشتم.
    یه حالی داشت.
    ولی دوره اش مال زمانی بود که من تا اومدم باهاشون مود بگیرم بزرگ شدیم و دیگه برای من زشت بود.

    سلام
    امروز یه مطلب شنیدم از یکی از دوستان خیلی خنده دار بود
    با احترام به همه مادر شوهر ها و عروس ها،
    مشاعره خَسی و بِی:
    خَسی : صل علی محمد دشمن جونم اومد
    بِی : گژدمه زِیرِ قُولی مَخوسی کووَک نه اُوری
    پاسخ:
    سلام
    شرمنده ولی خنده نداشت.

    سلام استاد!
    فنگ پرچمی و فنگ چق خورده رو یادت رفت بگی!!!
    من همیشه ناظر باید می بودم 4 تا فنگ داشتم که داداشم یه سنگ بزرگ گذاشت زیر فنگ ها رو جلو چشمم گذاشت رو اون و سنگ بزرگی دیگه رو هم ترقی زد تو سر فنگ ها و ریز ریز شدن !!!! یادمه تو گلدون زیر خاک قایم کرده بودم اولش خودش رو جوری نشون داد که انگار خوشش اومده باشه بعد که همه رو ازم گرفت یکی یکی شکوند!!! از اون به بعد هم حق نداشتم حتی مخفی هم بازی کن چون مسیر تردد داداشام از زمین فنگ می گذشت و فوری لو می رفتم خیلی دوست داشتم یاد بگیرم ولی تا الان یاد نگرفتم فقط اصلاحاتش تو ذهنم مونده!!! هی دنیا هی ... فنگ هم حق نداشتیم یاد بگیریم نکنه قمار باز بشیم!!!
    پاسخ:
    سلام
    فنگ پرچمی رو گفتم گ گ!
    عکسشم گذاشتم.
    واقعا هر رنگی از فنگها یه حس خاص منتقل میکرد.
    فنگهای خیلی چق خورده دیگه اون شفافیت رو نداشتن و نشان از کارکشتگی صاحبشون داشتن.
    آره راست میگی، بزرگترا از ترس اینکه نکنه قمارباز بشیم معمولا مخالف بودن.
    اما خداروشکر ما هم بازیامونو کردیم هم منحرف نشدیم.
    خدایی اون فنگ بازی توی زمینای خاکی یه مقدار بدنمون رو در برابر آلودگی ها واکسینه میکرد. قبول نداری؟
    بچه های الان خوبن؟ پاستوریزه ی مطلق! تا گفتی چه میکنم سرما میخورن و آب دماغشون جاریه؟ همش میشینن پای کامپیوتر و گیم و اینترنت و هی چش و چالشون تیک میگیره!!
    احتمالا بزودی یه لیگ فنگ توی خونه راه  بندازم و همه رو درگیر «چق» کنم.
    =====
    راجع به آن موضوع برایتان تحقیق میکنم به آقای «ع» سلام برسونید
    ۰۱ تیر ۹۳ ، ۱۲:۲۶ دزسامن Dezsamen.blogfa.com
    سلام دوستان، به مطلب "تابستونِ" دزسامن دعوتید، افتخار بدین
    پاسخ:
    سلام
    خدمت میرسم
    سلام
    من فنگ خیلی دوست داشتم ولی بازی شو خوب بلد نبودم. برای همین هیچوقت دنبال بازیش نرفتم.
    یه خاطره جالب در مورد تیله دارم که مال حدود 15 سال پیشه. یه روز دم غروب من و پسر عمه ام رفتیم کنار رودخونه نزدیک بند کلک. تا زانو رفته بودیم تو آب که یهو پسر عمه ام یه کیسه از زیر آب درآورد و همون طور که توشو نگاه می کرد با ذوق گفت: «محمد ایان پره فنگ!»
    7 تا فنگ توش بود با 7 اندازه مختلف که هرچی درشت تر می شدن قشنگ تر هم می شدن.
    احساس جویندگان گنج های افسانه ای رو داشتیم!
    (همراه فنگ ها یه چیز عجیب و غریب هم بود. یه مدال برنجی که دست ساز بود. چیزی مثل طلسم مثلا. روش کلمات ابجد و نقش و جدول های عجیبی داشت. به نظرم میومد فردی که یه مقدار خرافاتی بوده اینا رو به دستور یه رمال انداخته بود تو آب. یه همچین چیزی.)
    خلاصه بدون تخصص توی فنگ بازی هفت تا تیله مفت و مجانی گیرم اومد که توی عالم نوجوانی کلی کیفور شدم!
    پاسخ:
    سلام
    اون مداله چی شد؟؟
    الان پسرعمه ات! خودت! سالمید؟
    فنگ بازی درشرایط حاضر جه بدرد اسلام ومسلمین میخورد
    پاسخ:
    سلام ناشناس
    1)سوال به این سادگی چه نیازی به «ناشناس» ماندن دارد؟
    2)ضمناً کمی در اینترنت سرچ کنی میبینی سایتهای بسیاری درباره فرهنگ محلی مردم و بازیهای محلی مطلب میگذارند و حفظ فرهنگ محلی و فولکلوریک یکی از دغدغه های مسئولین نظام و رهبری است.ظاهراً تازه با دیسون آشنا شده اید و مشی اصلی دیسون را بیخبرید! لطفا کمی در آرشیو دیسونهای قبلی(پرشین بلاگ و .) جستجو نمایید.
    3)از آن گذشته وظیفه نجات اسلام تنها برعهده ی دیسون نیست.هرچند قلم صاحب دیسون، روی سکوهای دیگر در خدمت مستقیم اسلام و مسلمین هست و «وجوبِ آن» ربطی به «لزوم این» ندارد. مثل این است که شما کلِ 48 ساعتِ تاسوعا و عاشورا از عشق حسین(ع) هیچ آبی ننوشی.. چرا؟ چون عزادار و سینه زن حسینی؟ هرچیز بجای خویش نیکوست! قرار نیست اگر ابالفضل (ع) مجرد از دنیا رفت منو شما هم تا آخر عمر عَذَب بمانیم. قرار نیست اگر داعش در عراق خونریزی میکند زندگی را در ایران تعطیل کنیم. هم بابای آنها را درمیاوریم هم با بابای خودمان فنگ بازی میکنیم.
    4)و از آن گذشته تر هم اینکه احیای بازیهای محلی بخش کوچکی از مبارزه با همان تهاجم فرهنگی است که اسلام و مسلمین را هدف گرفته است.
    5)اگر پیشنهاد خاصی برای بهبود اسلام و مسلمین دارید (که از دست بنده بر می آید) با جان و دل میشنوم.
    6) راستی : مصرف مَویز برای تقویت حافظه و هوش بسیار مفید است.
    موفق باشید.
    ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۵۴ صالحه مسلمان
    سلام
    دوباره یاد بچگی ها زنده شد. البته من از فنگ خاطره بد هم دارم. یکی از عموهای بنده اردک نگهداری می کرد. یکیشون خیلی زیبا و دوست داشتنی بود و از همه بیشتر دوستش داشتیم. یه روز اردک بیچاره اشتباهی یا از روی نادونی یه دونه فنگ خورد و همونم باعث شد بمیره.

    پاسخ:
    سلام
    اولین باره میشنوم که اردک فنگ بخوره.
    البته اردکها همه چی میخورن ولی فیزیک دهنشون چه جوری اجازه قورت دادن فنگ رو میده؟
    حالا کسی بود حلالش کنه؟