دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

۴۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دزفول» ثبت شده است

یکی از اعضای فعال کانال تلگرامی دسفیلیون (جناب آقای مهندس علی کوهساری) به اینجانب اطلاع داد که به همراه دوستانش از بنایی که ظاهرا انبار غله انگلیسیهای خبیث در یک قرن پیش بوده بازدید داشته که غله ی مردم مظلوم دزفول را در آن گردآوری میکرده اند تا موجبات قحطی دهشتناک 100 سال پیش را رقم زنند.

همان قحطی بزرگی که فیلم یتیم خانه ایران، هولوکاست شنیعش را از زیر خاک تاریخ ایران بیرون کشیده است.

طی چند روز اخیر که سری به شهر زدم از فرصت استفاده کرده و به آنجا رفتم.

این انبار تاریخی مساحتی بیش از یک هکتاری دارد که شاید قریب به 4000 متر آن زیر بناست.

گفته میشود که این بنا اولین سازه ی سیمانی در تاریخ دزفول است که توسط انگلیسی های پلید بنا شده و در عین حال رنگ و بوی معماری سنتی دزفول را نیز با خود همراه دارد.

درختان کُنار پیری که شاهدان عینی جنایت مرگبار انگلیسی ها بوده اند در حیاط پشتی هنوز راست قامت ایستاده اند.

من شنیده ام که هزاران نفر از مردم دزفول در آن قحطی شوم از فرط گرسنگی مردند.

شاهدی عینی سالها پیش برایم تعریف میکرد که گاهی گُداری،بندرت اگر گوسفنی سر بریده میشد ، بودند کودکان خانواده های فقیری که کاسه بدست منتظر بودند تا خون گوسفند ذبح شده را در کاسه جمع کنند و ببرند منزل تا روی آتش و پس از دلمه بستن و پختن خون،  آن را قطعه قطعه کرده و به همراه خانواده سدجوع کنند.

گفته های شاهد عینی از نظرم میگذشت وقتی در باغ انبار غله و ساختمانهایش قدم میزدم.

از همه مهمتر این سوال ذهنم را آزار میداد که این بنای تاریخی چرا تا حالا به ثبت ملی نرسیده است؟ میراث فرهنگی کجاست؟؟

چرا از آن برای صدور پیامهای ضداستعماری و بردن آبروی انگلیس کثیف استفاده نمیشود؟

چرا توریست های خارجی که وارد دزفول میشوند به این بنا برده نمیشودند؟

یعنی چه که 4000 متر مربع سالنهای محکم و استوار صرفا و هر از گاهی برای انبار کردن برنج و روغن استفاده شود؟

اما بعد...

سالهاست در این فکرم که چرا خطاطان، نقاشان، عکاسان، صنایع دستی و ... هیچ مکان مشخصی برای ارایه گالری های خود ندارند؟

چرا یک موزه مخصوص اشیاه تاریخی و باستانی و نفیس دزفول عزیزمان نداریم؟

خود من دو سال قبل میخواستم یک گالری عکس نوروزی در دزفول برای عموم دسفیلیون عزیزم برگزار کنم اما دریغ از جایی مشخص و تخصصی که نورپردازی استاندارد و ... یک نگارخانه و گالری را داشته باشد.

وقتی انبار غله انگلیسی ها و جنبه های تاریخی و وسعت و استحکامش را دیدم فی الفور به نظرم رسید که یک ثروت خدادای و آماده در انتظار اصحاب هنر دزفول است.

بی درنگ فیلمی تهیه کرده و با توضیحات لازم خطاب به شورای محترم فرهنگی عمومی شهرستان دزفول در تلگرام بارگذاری کردم.

اما حس کردم کار از محکم کاری عیب نمیکند لذا با رئیس محترم شواری فرهنگ عمومی دزفول تماس تلفنی گرفته و ایشان را مستقیما در جریان امر قرار دادم.

خوشبختانه جناب آقای قاضی دزفولی(دامت حفاظاته) استقبال نمودند و قرار شد طی همین هفته بازدیدی از انبار غله موصوف داشته باشند و پیشنهاد بنده حقیر را پیگیری فرمایند.

امیدوارم که این پیشنهاد به ثمر بنشیند و مرهمی باشد بر دل اصحاب هنر دزفول و دعای خیر هنرمندان همشهری ام نیز مدالی باشد بر سینه اینجانب که سالهاست دلم میخواست مکانی در شأن و شوکت هنرمندان شهرم داشته باشیم.

اهم پیشنهاد به صورت خلاصه بازنویسی میشود :

الف) ثبت ملی اثر

ب) طراحی و بازسازی اثر با رعایت ملاحظات تخصصی میراث فرهنگی و همچنین رعایت ملزومات و استانداردهای یک نگارخانه سنتی و موزه تاریخی و تخصصی.

ج) تمهید صحیح با مهندسی دقیق تلفیقی سنتی و مدرن برای تخصیص کاربری گالری های هنری و موزه.

د) نامگذاری و تبلیغات صحیح رسانه ای جهت معرفی و راه اندازی بنا برای کاربری های موزه و گالری.


شک ندارم که این بنا پس از مرمت و طراحی و افتتاح موزه و گالری میتواند در نوع خود رکوردهایی را در کشور و استان به جای بگذارد.


لطفا به چند تصویر از این بنا که از سایت محترم روناش برداشته شده توجه فرمایید :


پی نوشت : فیلمی با توضیحات لازم از این انبار تهیه کرده ام که در صورت تمایل میتوانید در کانال تلگرامی دسفیلیون مشاهده فرمایید :                                                

desfilioon@

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۵ ، ۱۳:۰۱
مهران موزون

تو عصاره ی تمام گلهای جهاد و شهادت بوستانی هستی که عطر وجودشان هنوز هم فضای دزفول بزرگ را آکنده است.

تو نماینده تمامت غیرتی هستی که از سینه ی مادران دزفول در کام شهدای این دیار چکانده شد.

تویی که این روزها یادآور سرداران رفته و مانده ی مایی.

تو را که می بینم سردار!

بقیتی همچون سردار ماندنی زاده (حفظه الله) برایم تداعی میشود و البته قلب پاره پاره ی سوداگر دلیر.

تو را که می بینم سردار!

تمام شمشیرهای آخته ی صدام کُشِ یلان دزفول بیادم می آید.

اگر صفویان نیست..

اگر حاج عظیم محمدی نیست...

اگر صیاف نیست..

اگر سوداگر نیست..

تو هستی حاجی!

تو هستی دلاور!

رئوفیِ بزرگ هست...

کلولیِ مهربان هست..

خضریانِ دل آزرده هست..

و باقی پهلوانانی که هرگز نمی میرند!

آری، این شمایید که هنوز هم نفس حق تان به ما انرژی "ماندن" میدهد.

مبارکت باشد سردار!

گوارایت باد مدال تازه ای که مولایم بر سینه ات نشاند.

زهی افتخار از اعتمادی که سیدناالقائد به فرزندان دزفول دارد.

سردار!

رواق منظر دزفول آشیانه ی توست!

کرم نما و فرود آی که خانه خانه ی توست!

شک ندارم که مادر مشترکمان(رود زلال دز) منتظر دیدار تو نازنین فرزند خویش است :

تا تو را سلام گوید.

تا تو را خداقوت گوید از تکلیفی که تمام این سالها در ستاد کل نیروهای مسلح ایران زمین بردوش کشیدی.

تو را تحیّت گوید بابت حکم فوق حساسی که شب عید فطر امسال گرفته ای.

تو را سلام سردار!

تو را درود سردار!

و تو ای رشیدترین سرلشکر ایران بدان که :

بنرهای تبریک انتصاب جدیدت در قلب تک تک دسفیلیون حک است.

دیوارهای شهر و رسانه های دزفول را بی خیال!



مطلب خواندنی دزمهراب درباره سردار رشید +

۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۶:۰۴
مهران موزون

پس از سیلاب بهار امسال که خسارات سنگینی به سواحل و تفریحگاههای ساحلی دزفول وارد آمد شهردار محترم شهر که قصدی جز خدمت به مردم شهر ندارد برای التیام روحیه مردم دزفول وعده داد که سواحل دز را بهتر از قبل خواهیم ساخت و قس..

این روحیه و پشتکار آقای مهندس کرمی در تجدید روحیه و امید مردم دزفول قابل تحسین است.

از سوی دیگر امام جمعه محترم شهر نیز که در کنار مردم متدین شهرش از بهره برداری های غیر اخلاقی سواحل دز توسط اغیار (که عمدتا از میهمانان و مسافران ناآشنا با فضای فرهنگی دارالمومنین هستند) ناراضی و نگران است از جایگاه اخلاقی و فرهنگی به مسئولان محترم شهر تذکر داد که : شهرداری در بازسانی پارک ساحلی علی کله باید پیوست فرهنگی ارائه دهد.  (اینجا)     

ایضا فایل صوتی فرمایشات ایشان در تریبون نمازجمعه +

و این سخن بسیار سنجیده و دقیقی است که انتظار میرود شهردار مومن و متدین دزفول، که از فرزندان مکتبی همین شهر است عنایت ویژه روی رعایت آن داشته باشد و به معاونت محترم فرهنگی اش دستور دهد تا با یک فراخوان عمومی از خرد جمعی مردم دزفول برای تدوین این پیوست فرهنگی کمک بگیرد.

حقیت آنست که غالبت مردم ساکن دزفول سالهاست که با تفریح در علی کله غریب اند و تحمل مجالست با فجایع اخلاقی که در آنجا رخ میدهد را ندارند چه اینکه با یک گشت و گذار و گفتگوی ساده با مردم سطح شهر به سهولت میتوان اعتراض نرم و زیر زبانی همه ی آنها را شنید.

متاسفانه به دلیل سرریز فله ای جمعیتی خارج از شهرستان، که از سراسر استان خوزستان به تفریحگاه سنتی علی کله هجوم آورده و تابستان خود را متکی به آن کرده اند بیم آن میرود که برای تابستان امسال فشارهایی از مرکز استان به مسئولین دزفول آورده شود تا بدون تدوین و اعمال یک پیوست فرهنگی مناسب (که متضمن امنیت اخلاقی مردم متدین و ناراحت دزفول هم باشد) مجددا سفره های فسق و فجور در چند ده متری شهدای گلگون کفن دزفول برپا شود.

به تصویر زیر و موقعیت و مجاورت فاجرگاه علی کله با مزار شهدای دفاع مقدس دزفول نگاه کنید و انصاف دهید :


به چند نمونه خبر حول و حوش مفاسد علی کله توجه فرمایید :

کشف ۶۴۵ مورد سلاح سرد در تفرج گاه های دزفول +

کشف ۵۱۶ لیتر مشروبات الکلی داخلی و خارجی در تفرجگاه های دزفول +

۲۳۰ نفر که قصد شرب خمر علنی در دزفول داشتند، دستگیر شدند +

حال شما بفرمایید : 

راه اندازی مجدد علی کله با همان وضعیت پیش از سیل امسال مصداق دیاثت اجتماعی نیست؟

آیا زیبنده مردم دزفول است این امر؟

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۱۴
مهران موزون

ساعت 8 صبح یک روز از تابستان 1360 بود؛ بعد از واقعه خرداد و نیز عزل بنی صدر که به اتفاق تمامی فرماندهان محورهای عملیاتی منطقه جنوب و به همراهی شورای فرماندهی سپاه از جمله شهید محلاتی، خدمت حضرت امام رسیدیم. اینجانب که در ستاد عملیات منطقه جنوب مسئولیت داشتم، با اشاره برادر رضایی یا شهید محلاتی و اجازه حضرت امام، حدود 7-8 دقیقه از وضعیت مناطق مختلف جنگ گزارشی خدمتشان عرض کردم. البته آن موقع من حدود 25 سال سن داشتم و بیان گزارش در حضور حضرت امام با آن شان و صلابت، کار اسانی نبود؛ اما آرامش و طمانینه آن بزرگوار به همراه لطف و مرحمتی که از خودشان نشان می دادند، کار را راحت می کرد.

در گزارش خود، از وضعیت مناطق دزفول، سوسنگرد، اهواز، دارخوین و ... مطالبی به عرض رساندم تا رسیدم به آبادان. هنوز حصر آبادان شکسته نشده بود. مختصری از عملیات فرماندهی کل قوا و پیشروی دو کیلومتری سپاهیان اسلام گزارش شد. به عرض رسید که مشکل ما در جبهه آبادان است. امام با دقت به بحث عنایت نشان می دادند. زمانی که کلمه "آبادان" را با لهجه خوزستانی نقل کردم؛ حضرت امام بلافاصله فرمودند: "چه گفتی؟!" من فورا بیانم را اصلاح کردم که آن بزرگوار با اشاره سر فرمودند ادامه دهید. در آن زمان یواش یواش سیستم سپاه در جنگ جای پای خود را یافته و جایگاه خود را پیدا می کرد. ما چندین عملیات محدود و نسبتا موفق را تجربه کرده و از اینرو با اعتماد بیشتری نسبت به آینده حرف می زدیم. این موضوع باعث خوشحالی حضرت امام و شادی بچه ها بود. در مجموع یکی از پر افتخارترین خاطره های دوران زندگی اینجانب، همین خاطره گزارش در حضور آن بزرگوار در این جلسه است که هرگز آن را فراموش نخواهم کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۱۴
مهران موزون

من به سهم خودم پهلوان را اولین بار سال 1386 روی آنتن شبکه جام جم بردم.

بارها نیز درباره اش نوشتم و گفتم و گفتم و گفتم.

و اُف بر ما باد که سلطان بلامنازع "مدال آوری تاریخ ایران" از غربت در شهر خودش بگوید.

پهلوان، در آستانه 4 خرداد او برای اولین بار زبان به شکوه گشوده است (اینجا)

من اما،

مانده ام مات! که چرا زمین دزفول دهان باز نمیکند و برخی ها را در خود فرو نمی برد.

پیش از این نوشتم : شما عبدالرضا را نمی بینید ولی خدای عبدالرضا شما را می بیند (اینجا)

و نوشتم برایش : سلاطین 4  (اینجا)

اما ظاهرا برخی میزهای دزفول هم کرند و هم کور.

دیسون مثل همیشه در برابر سلطان مدال ایران زانو زده و سر تعظیم فرود می آورد .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۱:۵۶
مهران موزون

تریبون نمازجمعه دزفول در جمعه ی اخیر قدری متفاوت تر از تریبون های گذشته بود.

حجت الاسلام والمسلمین قاضی دزفولی این بار میدانی تر و مصداقی تر از همیشه وارد مسائل مرتبط با شهرستان دزفول شد.

به فرازی از سخنان ایشان در خصوص رفتار یک «ردصلاحیت»شده در انتخابات اخیر دزفول توجه فرمایید :

با وجود اینکه ایشان قول دادند که  به گونه ای عمل نکنند که به وحدت شهر لطمه وارد شود ولی در بیانیه ای او، دوباره بر طبل کینه ها کوبیده بود.

بیشتر بخوانید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۱۰
مهران موزون
روز گذشته یک وبسایت خلق الساعه در فضای مجازی دزفول اعلام موجودیت کرد.

ماموریت این سایت "نظرسنجی پیشرفته انتخابات" اعلام شده است اما با توجه به چینش محتوا و نوع کنشگری تمهید شده در این پایگاه اینترنتی عجیب؛ تمام وجوهات برگزاری یک انتخابات در فضای مجازی را داراست.
برگزاری نظرسنجی مجازی(در هر زمینه ای) صرفنظر از اینکه نیاز به اخذ مجوز از بسترهای قانونی خاص دارد لکن در زمینه انتخابات آنچه در فضای مجازی مرسوم و قابل تحمل عُرفی است(و نه قانونی) سنجش افکار عمومی درباره گرایش مردم به طیف ها و جناحهاست ، نه اینکه مصادیق و اسامی کاندیداها را در یک سایت چینش کرده و با درج تصاویر و اطلاعات ایشان از مردم بخواهیم که آرای خود را پیش از برگزاری انتخابات رسمی کشور به بهانه نظرسنجی تحویل اشخاص و یا بسترهای غیرمسئول دهند.

علی ایحال اگر چه ممکن است هدف طراحان و ایجاد کنندگان این سایت کمک به کیفیت انتخابات و یا انتفاع مالی از تبلیغات انتخاباتی مدنظر باشد و سوء نیتی در کار نباشد لکن چند پرسش درمورد سایت جدیدالولاده از مسئولین محترم ستاد انتخابات شهرستان دزفول مطرح میگردد :

1-آیا این سایت برای فعالیت خود (فارغ از محتوای آن) مجوز مرکز ثبت و ساماندهی سایتهای کشور را دارد؟
2- اگر در سیستم ساماندهی سایتها ثبت شده است؛ آیا مجوز برگزاری نظرسنجی (بخوانید انتخابات سایبری) در فضای مجازی دزفول را از سوی وزارت کشور دارد؟
3- آیا چینش تصاویر و کاندیداهای 30 گانه ای که تا این لحظه تایید هستند! و تا 28 بهمن ماه ممکن است افزایش یا کاهش یابند خلاف قانون نیست؟( به این حساب که اینها کاندیداهای نهایی دزفول خواهند بود)
4- آیا برای برگزاری این نظرسنجی(بخوانید انتخابات سایبری) و ورود آن به مصادیق و اسامی اشخاص! صرفنظر از
موافقت یا عدم موافقت مجریان و ناظران رسمی شهرستان دزفول ؛ از خود کاندیداهای محترم کسب اجازه شده است؟
5- آیا رصد؛ کشف و علنی سازی آراء مردم در فضای مجازی آنهم پیش از 7 اسفند خلاف قانون نیست؟
6- آیا اصل قانونی "مخفی بودن آرای مردم به مصادیق" مخدوش نمیشود؟
7- آیا کشف و علنی آرای مخفی مردم(درباره مصادیق اسامی کاندیداها) موجب مهندسی احتمالی افکار عمومی مردم شهیدپرور دزفول و ایجاد جو کاذب له یا علیه کاندیداها نیست؟ و آیا این آمار مورد سواستفاده آماری کسی یا کسانی قرار نخواهد گرفت؟
8- سایت موردنظر برای نشان دادن صدق نظرسنجی(بخوانید انتخابات سایبری) خود ، فرآیند اخذ و گردآوری شماره تلفنهای همراه شهروندان دزفولی را مبنای نشان دادن صداقت خود قرار داده است، آیا گردآوری شماره های موبایل شهروندان با اطلاع و موافقت اداره مخابرات دزفول صورت گرفته است؟
9-  آیا نتایج این "انتخابات سایبری"  موجب توقع نابجا در برخی کاندیداها بعد از اعلام نتایج 7 اسفند نخواهد شد که بهانه لازم را برای ایجاد التهاب داشته باشند؟
10- از آنجا که جمعیت فعالان حاضر در فضای مجازی لزوماً مساوی با جمعیت واقعی جامعه (من جمله آرای خاموش) نیستند بنظر میرسد پیش از آنکه این بدعت سایبری در فضای شهر ریشه دار شود می بایست هرچه سریعتر مورد بررسی مسئولین ذیربط قرار گیرد.

نکته : تا این لحظه و طبق قانون مسئولیت قانونی محتوای سایت مذکور برعهده مالک قانونی دامنه و آدرس اینترنتی آن می باشد.

والعاقبه للمتقین - مهران موزون
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۴۶
مهران موزون

دیسون در برابر فرمانده "سید عزیز پژوهیده" که شهیدی همچون علیرضا حاجیوند را در برهوت معنویت کنونی پرورش داده و فرماندهی کرده زانو زده و ادای احترام میکند :

                                                                              ***

وصیتنامه مدافع حرم بی بی زینب س

شهید علیرضا حاجیوند قیاسی                                                    

                                                        بسم الله الرحمن ارحیم

دراین زمان که این حقیر برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) باعنایت حضرت ثارا…شده ام و به من اجازه دفاع داده است ازخدای رحمن و رحیم خود شاکرم که بعد از چندین بار آماده رفتن شدن، آخر به آرزوی قلبی خود رسیدم و این لیاقت را پیدا کردم تا از حرم اهل البیت و اهداف انقلاب اسلامی که از انقلاب سرخ حسین (ع) منشأ گرفته است دفاع کنم آری یادمان نرفته است پیام امام راحل (ره) را که فرمود راه قدس از کربلا میگذرد و حال که راه کربلا باز شده است باید راه قدس را نیز باز کرد که این راه از حرم ارباب حسین(ع) تا حرم حضرت زینب کبری(س) و به فرموده ولی امر مسلمین حضرت آیت ا…امام خامنه ای تا ۲۵سال آینده، اسرائیل نابودگردد.
با نام و یادخداوند رحمن و رحیم که درحق این بنده گناهکار و حقیر از هیچ چیز کم نگذاشت و سلام خالصانه خود را به محضر صاحب العصر و الزمان (عج) و روح پاک اربابم حضرت ثارالله و تمام فداییان راهش سلام درود خدا بر امام خمینی(ره) کبیر و بسیجیانش که اسلام حقیقی را به ما انتقال دادند و سلامی از عمق جان به محضر ولی امرمسلمین جهان حضرت آیت الله امام سیدعلی خامنه ای (مدظله العالی)نثارمی کنم.
پدرومادرعزیزم سلام
ازشماکمال قدردانی را دارم که از کودکی مرا بااهل بیت(علیه السلام) آشناکردید و از شما عذرخواهی می کنم وسرافکنده ام که فرزند خوبی برای شما نبودم و از شماطلب حلالیت می کنم.
مادرم یادت باشد که اگر در این راه کشته شدم و برنگشتم من خود را وقف اربابم حضرت ثارا…کردم و چیزی که هدیه داده می شود را کسی پس نمی گیرد و فقط پیش خودت بگو به فدای سرحضرت ثارا…

مادریادت هست که گفتم دوست دارم بدنم پاره پاره شود یادت هست که گفتم دوست دارم از بدنم فقط قطعه ای کوچک برگردد که مردم زیرجنازه من خسته نشوند پس به من قول بده که جان حضرت زهرا(س)بی قراری نکنی جون اینجا جای ماخیلی خوب است اینجابوی ارباب می دهد
وسلام بر برادران وخواهرانم
ازشما می خواهم که این برادر کوچک خود را حلال کنید وفرزندان خود را با امام حسین(ع)بزرگ کنید و پیرو راه شهدا و امام راحل(ره)باشید و پشتیبان ولایت فقیه و امام سیدعلی خامنه ای باشید
سلام بردوستان عزیزم وسلام بردوستان هیئتی
سلام برشما که شایدبیشتر اوقات زندگیم را درکنار شما بوده ام و خدا را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطاکرد که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما داشته باشم که تکمیل کننده و یاری دهنده من می باشید وشما که درمجالس عزای ارباب و به بهانه های مختلف دور هم هیئت می گرفتیم و اشک می ریختیم و به سروسینه می زدیم از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را درحق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید
مراببخشیدبرایم بسیاردعاکنیدو درمراسمات ومجالس اهل بیت(ع)مرافراموش نکنید

وسلام برفرمانده بسیجی،دوست وبرادرم سیدعزیز
سلام سیدیادت هست قرارگذاشتیم که باهم برویم سوریه ولی دست قسمت انگار این شدکه من زودتربروم فقط حلالم کن
سیدمی دونم که دلت برای مش حمید تنگ شده می دونم که دلت برای مجیدتنگ شده می دونم برای رفقات دل تنگی ودوست داری زودبری پیش شون ولی نگران نباش سلام شما رو هم اگر شد بهشون می رسونم و میگم چقدر دلتنگ بودی

شهید حمید صالح نژاد


هنوزهم برای شهیدشدن فرصت هست باید دلها را صاف کنیم
امام خامنه ای


پی نوشت :  نویسنده بیمقدار  دیسون پس از نوشتن این مطلب به احترام این شهید سعید و فرمانده ی ستودنی اش ایستاده گریست.

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۳
مهران موزون


امیرالمومنین ع فرمود : اوصیکم به تقوی الله ونظم امرکم.

متاسفانه بخش دوم کلام آن حضرت یعنی «نظم در امور» همان چیزی است که در کشور ما -حتی بین بچه های ارزشی و دلسوز انقلاب-کمتر احساس میشود.
تجربه نشان داده که هرجا «تقوی» مزیّن به «نظم در امور» شد پیروزی و فتح را به دنبال داشت.
پر واضح است که افراد و گروههای «نظم پذیر» ، فرهنگ و ظرفیت «سیستم پذیری» را نیز خواهند داشت و طراحی سیستمی یکی از تضمین های کسب پیروزی است.
همیشه از اینکه خیل جوانان دلسوز ، باهوش ، پای کار و انقلابی در دزفول به دلیل فقدان فعالیتهای سیستمی منظم یا سرخورده و سرگردان شده و یا اقدام به مهاجرت به خارج از دزفول میکنند ناراحت بوده و هستم.
شهرستان دزفول (و البته حومه وسیعش) غالباً مشکل زیادی برای ایجاد روحیه تقوی گرایی در ذایقه جوانانش ندارد زیرا ژن تقوی همراه مردم این دیار به دنیا می آید بلکه «تقویت تقوی» در این حوزه کارساز است.
اما آنچه که بسیار حیاتی می نماید لزوم نهادینه سازی روحیه و اخلاق «نظم پذیری و سیستم گرایی» در بین نیروهای مخلص و پرانرژی شهر است.
خصوصا آنکه به دلیل هوش ، استعداد و توانایی ذاتی بالایی که بچه های این دیار دارند متاسفانه با وسوسه ی ابلیس به سمت جمله ی رایج «مو دونم تو ندونی» هدایت میشود و نهادینه شدن این جمله در جان و تن جوانان عزیز دزفولی یعنی «عدم سیستم پذیری»!!
موسسه فرهنگی مهراب را مدتهاست که رصد میکنم.

نظم پذیری و سیستم ریزی شان در برهوت سیستمی دزفول تحسین برانگیزست.
بچه هایی با انگیزه، منظم، متعهد، پای کار و البته کیّس!
البته هستند گروههای این چنینی دیگر در دزفول که البته هنوز در دوره ی نوزادی و نورسیدگی به سر میبرند که نُضجشان قلب هر انسان انقلابی را به شعف وا میدارد.
موسسه مهراب اما،
هوشمندانه، ساختارمندانه،سیستماتیک و پیگیر!!
چندسالی است که حرکت آهسته اما «پیوسته» خود را دنبال میکند.
بسی جای تاسف است که نگارنده بابت این نوشتار و تحسین موسسه مهراب نگران باشد که خناسان مستقر در شهر، به جای کمک به این شجره های طیبه اقدام به طرح ریزی میان مدت برای آزار و اذیت ایشان نمایند.
بسی تاسف!

اما از هرچه بگذریم! سخن دوست خوشترست :
موسسه فعال مهراب کلاسهای خوبی در دست برگزاری دارد   کلیک کنید +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۴۸
مهران موزون
فضای مجازی و ابزار آن، هم فرصت است و هم تهدید، که آنالیز فرصتها و تهدیدات آن ساعتها مجال میطلبد.

این متن،
هشداری برادرانه است به همسنگران عزیزی که مخلصانه در فضای مجازی اقدام به بارگذاری و بازنشر محتوا میکنند و نیتی جز خدمت به ارزشها ، مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارند. اگر آنچه را که در دوخط بالا آوردم «تعهد» بنامیم واضح است که «تخصص» الزام دیگر فعالیت ارزشی و تکلیف مدارانه در فضای مجازی است. اما، آیا تعهد و تخصص برای جنگ نرم و مشخصاً فعالیت در فضای مجازی کافیست؟
متاسفانه پاسخ منفی است.
اگر یک کنشگر فضای مجازی، متعهد به ارزشهای والای انقلاب اسلامی باشد و در زمینه فعالیت خویش متخصص هم باشد ، حداکثر واجد یک «دانش» نسبی همراه با انقیاد قلبی به ماموریت های ارزشی خویش است.
لکن یک الزام سوم هم وجود دارد که نگارنده آن را «بینش سایبری» مینامد.
طی ماههای اخیر، دزفول عطرآگین بوی شهید و شهادت پس از 27 سال از گذشت دفاع مقدس بود. خیل مردم شهیدپرور دزفول در تب و تاب شهادت لاهوتیانی همچون شهید هیودی و شهید ابوالقاسمی آنچنان سوختند که گویی همه دزفول عضو مستقیم خانواده های خونی و نسبی این عزیزان بودند. شک نیست جوش و خروشی که برای دفاع از حرمهای اهل بیت علیهم السلام هم اکنون شنیده میشود ثمره ی خون این بزرگواران است و مگر خاصیت فرهنگ شهادت غیر از این است که از خون هر شهید هزاران شهید می روید؟
اما بعد..
1- چندی پیش در جلسه ای خاص که با برخی از خبرنگاران ارزشی و حزب اللهی و البته حرفه ای در تهران داشتیم به یکی از دوست داشتنی ترین خبرنگاران عرصه رسانه (که در تعهد و تخصص ایشان هیچ شکی نیست) نکته ای را یادآور شدم که لازمست به عنوان یک نمونه میدانی دراینجا بیان شود.
این خبرنگار محترم در زمان شهادت سردار همدانی در سوریه حضور داشت و به عنوان اولین دهنده ی خبر شهادت این سردار، موجب شد که روابط عمومی سپاه پاسداران کل کشور در اعلام خبر شهادت سردار همدانی دچار اعوجاج شود.
جالب این بود که این خبرنگار محترم در آن جلسه مدعی بود که کارش در اعلام خودسرانه ی خبر شهادت سردار همدانی صحیح بوده و حق نبوده تا به وی تذکر دهند.
به ایشان گفتم : جان برادر، ابتدا به ساکن، شما یک مسلمانید و یک مسلمان در چیزی که در آن تملکی ندارد حق تصرف ندارد. خبر شهادت یک سردارکلیدی از سپاه اسلام چیزی نیست که خبرنگاران محترم بر اساس اصول «تصاحب خبر» و یا «آزادی بیان» در آن حق دخل و تصرف داشته باشند. چه بسا اینکه حساس بودن جایگاه سردار همدانی ممکن است به زمان مناسب اعلام خبر شهادت ایشان مربوط شود و چه بسا مبادی ذیربط امنیتی سپاه پاسداران لازم بدانند یکروز و یا حتی چند روز دیرتر خبر را اعلام کنند. آیا شما آنقدر سواد امنیتی دارید که برای زمان اعلام خبر شهادت سردار همدانی ها رأساً تصمیم بگیرید؟ آیا مطمئن هستید که زمان بندی اعلام این خبر ربطی به امنیت جانی عده ای از رزمندگان ما در سوریه ندارد؟
آن خبرنگار محترم که همچنان چهره حق به جانب داشت در برابر عرایض حقیر سکوت کرد.
من اما این را «عدم بینش رسانه ای» مینامم.

2- همگان شاهد بودیم که در ایام انتشار عمومی اخبار شهادت مدافعان دزفولی حرم، جنب و جوشی در میان دلسوزان و دغدغه مندان ایشان در شبکه های اجتماعی موبایل به راه افتاد. گاهی چند روز مستمر، اخبار متناقض از زنده بودن یا نبودن شهید ابوالقاسمی دست به دست میشد. به وضوح مشخص بود که همرزمان این شهدا به مدد ابزار اطلاعرسانی موبایل و.. شخصاً اجتهاد کرده و اخبار را از سوریه به فضای مجازی دزفول پرتاب میکردند و هیچکس هم مسئولیت عواقب و تهدیدات این موضوع را برعهده نمیگرفت. در اینجا به برخی آسیب های این امر اشاراتی خواهیم کرد :
الف- آیا دوستان و همسنگران فعال در فضای مجازی که داعیه حزب اللهی بودن و انقیاد به ارزشهای دینی و انقلابی دارند برای اقدام غیرمسئولانه ی انتشار اینگونه اخبار «حجت شرعی » دارند؟
(حجت قانونی پیشکش)
ب – آیا رفقای متعهد و حتی متخصص مان(که در نشر و بازنشر اینگونه محتواها نقش و مشارکت دارند) متوجه هستند که عقبه ی اطلاعاتی تکفیری های جنایتکار، رژیم صهیونیستی است؟ دوستان نمیدانند یا فراموش کرده اند که یک نسخه از سِرورهای نرم افزارهایی همچون واتساپ در اورشلیم مستقرست؟ واقعا همسنگران محترم نمیدانند که پخش اطلاعات، تصاویر و هویت رزمندگان مدافع حرم یک عَمَلگی رایگان (با عرض پوزش) برای اسراییل و تکفیری ها محسوب میشود؟ آنهم ما دزفولی ها که قرص ترین دهانهای زمان جنگ ایران و عراق را داشتیم.
ج – خودمان را جای خانواده های این عزیزان بگذاریم :
خبر میرسد : آمجتبی شهید شده.
خبر بعدی : نه تایید نشده..فعلا زخمی شده
خبر بعدی : حقیقت دارد..شهید شده.
واقعا این شکنجه روحی برای خانواده ی این عزیزان نیست؟
زهی تاسف،
ما به همان سادگیِ کلیک کردن و بازنشر تصاویر و اخبار رسیده از صحنه نبرد، در حال آزار ، اذیت و شکنجه خانواده هایی هستیم که سید مجتبی ها و امیرعلی ها ، آنان را به ما سپرده اند.
و آیا ما دزفولی های مستقر در کنجِ امنِ خانه، چنین رسم و مرامی داریم؟
ما اهل آزار و اذیت روحی خانواده شهدا و رزمندگانی هستیم که برای امنیت خانواده ی ما اعزام شده اند؟ حاشا و کلا.
پرمسلم است این اتفاقات ناشیانه و از روی «عدم بینش سایبری» است.
حقیقت این است که همه ما بشدت نیازمند مسئولیت پذیری بدون دستور هستیم.
بیایید اجازه دهیم یک منبع واحد خبری، که مسئولیت امر را برعهده دارد به هرشکل و هر زمانی که تشخیص داد اخبار مربوط به مدافعین حرم دزفولی را به سمع و نظر مردم قهرمان دزفول برساند.
3- از شهدای مدافع حرم دزفولی که بگذریم اینروزها مجدداً اخباری درخصوص مدافعین حرم دزفولی شنیده میشود . کیست که نداند شکل امنیتی و خبری جنگ با تکفیری ها و دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در سوریه و عراق تفاوتهای ماهوی بسیار با دفاع مقدس 8 ساله دارد. ایران هنوز در موضع اعلام رسمی این مسئله نیست و «تلویح خبری» در دستور کار نظام است. از سویی صحنه نبرد سوریه پر از ایهام و نفاق میدانی است و رزمندگان اسلام نه تنها باید بجنگند بلکه بشدت در تیررس نیروهای اطلاعاتی عربستان و اسراییل و ترکیه هستند و چه بسا این عزیزان که جانشان و حتی تحویل جنازه شان بابت اطلاعات و تصاویر تبادل شده در شبکه های اجتماعی موبایل، تحت الشعاع قرار گرفته است.
نمونه اش سردار شهید کجباف که جنازه ی مطهرش به دست تکفیری ها افتاد و قرار بر تحویل گیری سهل و ساده ی آن بود اما از دریچه فضای مجازی به هویت ایشان و جایگاه حساسش پی بردند و جنایات مضاعفی در قبال پیکر مطهر این شهید و زمان و چگونگی تحویل پیکر ایشان صورت گرفت.
سوال : آیا دوستانی که عجولانه و مستقیماً در بستر نشر و بازنشر اخبار شهادت سردارکجباف نقش و مشارکت داشتند هیچ احساس عذاب وجدان دارند؟ (از صراحت قلم خود پوزش میطلبم)
سخت است که ما در عین حال خشم و نفرتی که از اسراییل جنایتکار داریم در خدمت اهداف اطلاعاتی او باشیم آنهم رایگان.
الغرض،
شور دفاع از حرمهای اهل بیت علیهم السلام باز هم دزفول را فرا گرفته است. متاسفانه شب گذشته اطلاعات و اخباری دراین خصوص در گروههای مختلف واتساپی منتشر شد. دردناک تر متون عاشقانه ای بود که بسیجیان عزیز همشهری در منقبت فلان سردار سرافراز اسلام همراه با عکس نیم تنه و با کیفیت ایشان منتشر نمودند.
به خاطر آوردم که 7 ماه قبل، وقتی از زیر پل شریعتی دزفول برنامه های زنده تلویزیونی مربوط به چهارم خرداد1394 را مدیریت میکردم همین سردار نازنین اسلام را به برنامه دعوت کردیم که ایشان با لباس بسیار ساده (و حتی میتوانم بگویم : مندرس) تشریف آوردند و فرمودند :
فلانی درباره فعالیت های مستشاری بنده در جبهه های ....اشاره نفرمایید مشکل امنیتی دارد.
سوال این است : اکنون چه شده است و کدام سکوی امنیتی به ما علاقمندان ایشان مجوز داده است که اطلاعات و تصاویر مربوط به وی را با شور و هیجان ، روی بیرق واتساپ بزنیم؟
4- شاید بدبینانه به نظر برسد رفقا،
اما همانطور که در زمان جنگ ایران و عراق ، ستون پنجم دشمن با نفوذ در شهرها (من جمله دزفول) اطلاعات مربوط به مکانها و افراد را انتقال میداد این احتمال را بدهیم که همین حالا هم ستون پنجم سایبری دشمن در صفوف سایبری ما نفوذ کرده و با دادن اطلاعات تایید نشده ، ذایقه خبرپراکنی مان را تحریک کنند.
یادمان باشد که دشمن در ترور مربوط به صفی آباد ثابت کرد که پای کارِ برهم زدن امنیت میدانی ما نیز هست.
 5- العاقل یکفی بالاشاره

ارادتمند همه شما : مهران موزون
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۵
مهران موزون