دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

پیش از این هم از مرگ و آرزویم در محل دفنم سخن گفته ام.

چند روزی است که باز هم هوایی شده ام.

از امروز صبح، باز هم تقاضای بازنشستگی پیش از موعد(به هوای بازگشت به شهر و اُنس با مزارستانهای رودبند و شهیدآباد) دلم را همچون پروانه درسینه به پرواز درآورده.

باز هم کیبورد، مانیتور و چشمان بارانی من در هوای فرود در دزفول!

باز هم فشار قبر در گورستان عظیم ساختمانهای تهران!

آب تهران زلال است!

هوای تهران خنک است!

من اما احساس خفگی میکنم.

حس نیاز به عزلت دارم.

حجم ارتباطات اجتماعی ام در تهران همچون آواری است که شب و روزم را دفن کرده .

نمی دانم مرا چه میشود؟ تنهایی میخواهم و سکوت.

هر شب که به خانه میروم کتابخانه ی صدها جلدی ام غمبار نگاهم میکند.

احساس نامردی غریبی درباره کتابهایم میکنم.

از آنها خجالت میکشم.

من عاشق کتابم.

اما شده ام فتحعلیشاه که تنها هنرش شده بود جمع آوری نازک بدنان در حرمسرایش، ولی شاید سالی یکبار هم فرصت سرکشی به آنها را نداشت.

حرمسرای پانصد جلدی من هم دست کمی از حرمسرای فتحعلیشاه ندارد.

همین یکماه پیش همچون اَسفاری آنها را به کول کشیدم و به خانه ی جدید آوردمشان!

هنوز یکبار کامل شاهنامه ام را نخوانده ام.

گاهی به دست میگیرمش و نازش میکنم و دستی به زلفش میکشم.

هنوز یکبار کلیات سعدی را کامل تصرف نکرده ام.

هنوز یکبار لب لعل منتهی الآمالم را نچشیده ام.

هنوز یکبار تاریخ مغول را نخوانده ام.

هنوز یکبار تاریخ چین یا تاریخ نادرشاه را کامل در آغوش نکشیده ام.

گاهی که فرصتی میشود و درون کتابها چشم چرانی میکنم افسوس میخورم که چرا شبانه روز 30 ساعت نیست تا 6 ساعت را برای عشقبازی با آنها صرف کنم.

شاید یکی ازبهترین دعاهایی که میتوانید برای این حقیر بکنید این باشد : (( انشالله روزی برسد که بتوانی موبایل و تلویزیون و اینترنت را از زندگی ات خارج کنی و خانه ای داشته باشی که شوادونی عمیق داشته باشد.))

نمی دانم مرا چه میشود؟

غم دوری از وطن!

غم دوری از والدین!

غم دوری از دوستان رفته و مانده!

غم دوری از مزار پدربزرگ و مادربزرگ!

غم دوری از دز!

غم دوری از دز!

و

غم دوری از دز!

راستی!

قیمت قبر در شهیدآباد یا رودبند چقدر است؟

آیا خرید قبر همراه با سند است؟

سند همیشگی؟

آیا میتوان قبری خرید و آماده اش کرد و برای آن دربی شبیه درب شوادون گذاشت؟

آیا میتوان هرگاه که بخواهیم در آن بیتوته کنیم؟

ممنون میشوم دوستانی که مطلعند پاسخ دهند!

۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۹۳ ، ۱۸:۳۴
مهران موزون

دو روز پیش، خبری در فضای دزفول پیچید مبنی بر کشف یک گنج چهارصدساله. (بخوانید +)

اینکه کارگران و سازندگان متوّلی پروژه ی قائم، حق پنهان سازی این دفینه را نداشتند موضوع این بحث نیست.

اینکه معلوم نیست در مسیر تخریب های بی رویه ی اخیر بافت قدیم دزفول چند گنج احتمالی بر باد رفته است نیز موضوع بحث ما نیست.

کاری هم به اینکه مالک قانونی بخشی از این دفینه شخصیتی حقیقی و یا حقوقی است که آنهم معادلش ریالی اش را طلب دارد نه خود سکه های کشف شده، نداریم.

تکلیف همه مسائل فوق را قانونگذار مشخص کرده است.

اما بعد..

اگر این گنج، همانطور که رئیس محترم دایره میراث فرهنگی دزفول گفته است جزو میراث تمدنی مردم باشد(که هست)

اگر تمامی آنچه که در میراث فرهنگی کشور(مستقر در موزه های کشور) وجود دارد مِلک طِلق ایرانیان محسوب است این دفینه ی کشف شده نیز متعلق به تمام ایرانیان بوده و این امری بدیهی است.

لکن در این میان نکته ای وجود دارد که ممکن است مغفول بماند.

اگر کشفیات قدیمی و دفینه های مستقر در شهر شیراز در موزه های همان شهر مستقر میشود.

اگر شهر مشهد میهمان دفینه های نادرشاهی و عتیقه جات مربوط به دوران مختلف تاریخی خراسان است.

اگر شهر تبریز درست ترین مکان برای نگهداری برای نمایش منابع و کشفیات تاریخی آن شهر است.

و اگر شوش میزبان یافته های تاریخی خویش است(صرفنظر از سرقت تاریخی فرانسویان دزد دو قرن اخیر).

چرا و به چه علت، مردم شریف دزفول نباید میزبان اشیاء تاریخی و عتیقه جات خویش باشند؟

دزفولیان محق ترینِ ایرانیان در خصوص نگهداری این گنج و مشاهده و لذت بردن از این میراث فرهنگی خویشند.

دزفول مستحق ترین شهر ایران برای بهره برداری توریستی از نمایش عمومی چنین آثاری است.

آیا وقت آن نرسیده که گنجینه ی میلیاردی حضرت سبزقبا(ع) در موزه ای سنتی(با معماری محیطی دزفول) مستقر شود؟

آیا فکری برای فرونشاندن عطش دزفولیان در مشاهده ی گنج یافت شده ی اخیر شده است؟

راستی : چرا در اخبار شبکه های ملی خبر و تصویر این گنج عظیم هنوز اعلام نشده؟

از این فرصت استفاده میکنم و برادران محترم جناب آقای آستی و گلستانباغ(اعضای محترم شورای شهر دزفول) را یادآور میشوم : خاطرتان هست چند ماه قبل، شما دو بزرگوار را به مکانی در حاشیه رودخانه بردم و طرح ایجاد منحصر بفردترین موزه ی ایران زمین را (آنهم با کمترین هزینه) خدمتتان نشان دادم؟

لطفا کشف این گنج را اتمام حجتی برای پیگیری این طرح بدانید و نگذارید این دفینه ی ارزشمند سر از موزه ی شهرها و استانهای دیگر درآورد.

هرچند که گنج اصلی دزفول، هویت و فرهنگ اصیل و بومی منطقه است که در حال نابودی است.

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۰:۱۱
مهران موزون

بخوانید +

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۳
مهران موزون