دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جایزه» ثبت شده است

ما می گفتیم فِنگ (feng) و بچه های اهواز و شوشتر نیز.

سالها بعد فهمیدم که بچه های تهران و دیگر شهرهای شمالی ترِ کشور میگویند : تیله.

تابستان که میشد بازار فنگ بازی بچه های دزفول داغ تر از اوقات دیگر سال بود هرچند که طول کل سال کیچه دربندهای خاکی شهر، جولانگاه کودکان و نوجوانانی بود که پامرغی به دنبال فنگهای خویش در جنب و جوش بودند.

تمرکز در هدف گیری، نشست و برخاست های مداوم، حرکات پامرغی روی زمین از کمترین منافع جسمی این بازی شیرین بود.

فنگ، یک گوی شیشه ای به قطر حدوداً 12 میلیمتر بود که درون آن یک لکه ی رنگی به شکل برگ درخت دیده میشد.

لکه ی فنگ ها رنگهای مختلفی داشتند: آبی، نارنجی آجری، سبز، سفید و ..

برخی از آنها رنگهای ترکیبی داشتند که زیباترین این ترکیبها همان ترکیب پرچم ایران بود و بچه ها به آن فنگ پرچمی می گفتند.

فنگ بازی دور جور بود :

الف) هدف قرار دادن فنگ های یکدیگر که با پرتاب فنگ خویش و زدن به فنگ حریف ، طوری که خوردن دو فنگ به هم را «چَق» میگفتند. واژه ی «چق» ریشه در همان صدای خوردن فنگها به یکدیگر داشت.

بازیکنان از همان ابتدا شرط میکردند که «چقِ فنگِ» (هر چق یک فنگ) یعنی با هر «چق» طرفِ چق زننده یک فنگ از فنگهای ذخیره ی طرف مقابل را به عنوان جایزه برنده میشد. یا شرط میشد که هر دوچق یک فنگ و یا بیشتر..

ب) به فاصله حدود 2 تا 3 متر، چاله هایی در زمین خاکی زیر پایمان حفر میکردیم.

چاله هایی مقعر که عمق آن حدود 5 سانتیمتر و قطر دایره بیرونی آن حدود 10 سانتیمتر بود.

کاربری این چاله ها (که ما به آن «قول» (ghowl) و در اهواز و آبادان و .. بدان «کول» میگفتند)شبیه کاربری بود سوراخهای بازی گلف بود.

هدفگیری و پرتاب فنگ به درون «قول» را «قول کُردن» میگفتیم. البته در کنار قول کردن فنگ ها، امکان حمله و چق زدن به فنگ حریف هم قواعد خاص خودش را داشت.

جنس زمین فنگ بازی آسفالت نبود، چمن نبود، خاکی بود و صاف(ترجیحا کمی نمناک)، بدون آشغال و سنگریزه.

گاهی با دستهایمان منطقه فنگ بازی را چنان تمیز میکردیم که همچون میز بیلیارد تمیز میشد.

اما لزوما مانند میز بیلیارد نمی بایست تراز و تخت باشد بلکه پستی و بلندی و شیبها و شیارهای زمین خودش برای فنگ بازهای حرفه ای فرصت و تهدید محسوب میشد.

به شیارها و مسیرهای روی زمین فنگ بازی «تُر» (TOR) میگفتیم.

پیش می آمد که برای چق زدن به فنگ حریف، فنگ خود را با محاسباتی چشمی به سمتی دیگر پرتاب میکردیم تا شیب زمین فنگ را آرام آرام به سمت فنگ حریف هدایت کند. چیزی شبیه همان ضربات غیر مستقیم بیلیارد که با محاسباتی خاص توپ را به کناره های زمین میزنند تا پس از دوسه بار کمانه کردن ، توپ به درون سوراخ میز برود.

فنگ بازی در میان بچه مثبت ها حداکثر بر سر فنگهای یکدیگر بود.

اما بزرگترهایی بودند که با سن بالاتر از 18 سال(حتی 30 سال) برسر پول بازی میکردند که برای بنده دیدن آن صحنه ها حس بسیار منفی درپی داشت.

صفای فنگ بازی همان بود که ما برای فنگهای زیبای یکدیگر کیسه میدوختیم و در پایان تابستان قوطی های جای سرلاک و شیرخشک یکدیگر را که معدن مخفی فنگهایمان بود پر و خالی میکردیم.

بعضی از بچه های مهارت خوبی داشتند که عمده ی مواقع قوطی شیرخشکی مملو از فنگهای رنگارنگ داشتند.

در این میان نمیدانم چرا یک مدل فنگ را که جنسش مرمری مینمایاند و به آن فنگ جیل (jeyl) میگفتیم در بازار کم بود و گران.

حرفه ای تر ها عمدتاً چنین فنگی را در دست میگرفتند.

فنگ سمت چپ را جیل میگفتیم

یادش بخیر،

کنار رودخانه نیز فضای خاکی و گل نمناکی داشت که برای فنگ بازی جان میداد. پیش از آنکه جاده ساحلی میان ما و رودخانه مان حائل شود بچگیها میکردیم آنجا.

فضای گِلی پارک باغ گازر نیز نبود.

دیروز رفته بودم به بازار گلهای نزدیک خانه مان برای خرید سم ضد آفت گیاهان آپارتمانی.

ناگاه مواجه شدم با کیسه های فنگ که در بسته های 100 عددی فروخته میشد.

متاسفانه هر بسته 100 تایی آن یک رنگ بود.

یک بسته سبز خریدم.

به خانه آوردم و وسط هال ولو شدم.

فشار کار روزانه، تحلیل مسائل سیاسی مملکت و جنایات عراق و پروژه های متعدد کاریی که در حال خفه کردنم هستند موجب شد تا روی زمین بنشینم و 100 فنگ سبز را جلوی خودم ولو کنم.( خدا این کودک درون را از من نگیرد)یادم آمد که به آقای بهشتی فرد پیشنهاد دادم از روی سکوی فرهنگی شهرداری لیگ چوگته ی محلات دزفول را راه بیاندازد چه ایراد دارد لیگ فنگ دزفول هم راه بیفتد. سگش میارزد به اوقاتی که پای ماهواره و تلویزیون و قلیان لب رودخانه تلف میشود.

باورتان نمیشد انگشتانم برای ضربه زدن به فنگها قدرت زمان بچگی را ندشت.

قدرت پرتاب و هدفگیری 12 سالگی ام را نداشتم.

کم مانده بود گریه کنم.

اینم حریف 2ساله ی من در فنگ بازی (فاطمه ی بابا)


چندی پیش تصمیم گرفتم کمی با دست بنویسم.

خودکار را دست گرفتم اما نصف صفحه A4 را نتوانستم تمام کنم.

دستهایم از حس افتادند.

لعنت بر این مدرنیته ...لعنت!


اینهم بچه های قدیم که هنوز پای کارند


اینم زیباترین فنگهای جهان که عمر کودکی ما بهش کفاف نداد


اینم نرم افزار فنگ بازی روی موبایل برای علاقمندان

+


نوجه : سایتهای محترمی که تمایل به بازنشر این مطلب دارند لطفا ذکر منبع و درج لینک دیسون را فراموش نکنند تا نانشان حلال باشد.

۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۱۴:۳۳
مهران موزون