دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

۵۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهران موزون» ثبت شده است

مردم و مسئولین دسفیل بدانند که شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه الشریف، هیچ نیازی به دسفیل و دسفیلیان ندارد و این دزفول است که بازنده ی بی توجهی به سالروز تولد صاحب مکاسب است. روز عید غدیر برای تمام جهان تشیع هرچه چقدر مبارک است برای دزفول(بابت سالروز تولد حضرت شیخ) میمنتی مضاعف دارد.

نمیدانم این کم توجهی ها تعمّدی است یا سهوی و از روی کم سلیقگی؟

حواستان باشد آقایان محترم،

شیخ به دزفول بزرگ نمیشود بلکه این دزفول است که با نام آن یگانه ی دوران میتواند خود را برکشد.

زهی افسوس برای فرصتهایی که یکی پس از دیگری میسوزد و از دست میرود.

خاتم المجتهدین چونان خورشیدی در آسمان فقاهت میدرخشد و ما هر چقدر روی خود را از خورشید برگردانیم نمیتوانیم وجودش را منکر شویم.

پس،

من لم یشکر المخلوق...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۱
مهران موزون

بیشتر بخوانید +

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۴
مهران موزون

بیش از یکماه است اخبار رسیده حاکی از احداث کارگاه سدسازی در حوالی منطقه چال کندی رودخانه دز است.(پایین تر از سد دز و بالاتر از سد تنظیمی علی کله).

قطار مدیران شهرستان دزفول همیشه ی روزگار در حال سوار و پیاده کردن مسافران میزهایِ ریز و درشت خود بوده است.

از فرماندار گرفته تا بقیه!

طبیعتاً خُردوکلانِ این مدیران حق دارند در چارچوب قوانین مصوب، اعمال مدیریت و تاحدی هم اعمال سلیقه کنند!

اما،

ثروتهای اقلیمی و تمدنی یک منطقه نه تنها متعلق به مردم آن منطقه بلکه مِلک طِلق آیندگانی است که هنوز در صُلب پدران خود هم نیستند.(بحث ثروتهای ملی مانند نفت جداست)

لذا،

مدیرانی که خدای ناخواسته ممکن است توّهم بزنند که «چون مدیرند حق دارند هرتصمیمی برای امروز دارایی های تمدنی دزفول بگیرند» بهتر است این پنبه را از گوش مبارک بیرون بیاورند.

فی المثل، بافت قدیم دزفول یک میراث بشری است(هرچند که در اثر بی کفایتی های سی سال اخیر، هنوز به ثبت یونسکو نرسیده) بنابرین سخن هفت سال قبلِ آن ابلهی که معلوم نبود شناسنامه اش صادره ی کجاست و با تکیه بر سِمَتَش جرأت کرده و با پخش شبنامه یی خواستار شخمزنی بافت قدیم با لودر شده بود حمله به دارایی های هزاران ساله جهانی محسوب میشود.

علی ایحال،

شایسته است از میان مسئولان فعلی، آن کسانی که خود را مخاطب سوالات زیر میدانند هرچه سریعتر از پشت میز خود برخاسته و به میان مردم آمده و توضیح دهند، پیش از آنکه کاسه صبر مردم لبریز شود :

1) منظور از پروژه ی سدسازی در منطقه چال کندی دزفول چیست؟ اصولا این پروژه حقیقت دارد یا کذب است؟

2) کارفرما و پیمانکار این پروژه کیست؟

3) با ساخت این سد تکلیف دبی(debi) آب رودخانه «دز» در شهر دزفول چه میشود؟ آیا باز هم قرار است آب دز را کاهش داده و همچون طرحهای زمان آقای دوایی فر، رودخانه را همچون «عقیمرود» اصفهان، پهن و کم عمق سازند تا صرفاً دکوری از رودخانه بماند؟

4) تکلیف سدتنظیمی علی کله و آبهای آن(بابت کشاورزی دزفول) چه میشود؟

5) نقش احتمالی  اندیمشک درین داستان چیست؟

6) بنده شاید سواد پدافند غیر عاملم بتواند پاسخی احتمالی برای هدف از ساخت این سد بیابد اما اگر این سد قرار است حکم یک سد مخزنی برای ضریب اطمینان چرخش توربینهای سد دز را بازی کند، دم خروس تونل های غدیر را چه کنیم که در سکوت کامل در سواحل غربی دریاچه سد دز ساخته شده و احتمالا سال آینده افتتاح خواهد شد؟

دو تونلی که گفته میشود درصد عظیمی از آب دریاچه دز را بی آنکه از توربینهای سد دز عبور کند «بای پس» کرده و به سمت مناطق کرخه و پایین دست ببرد؟

براستی اگر بُریدن آبهای دز توسط غارتگران اصفهان و قم یک مصیبت است غارت آبهای دریاچه دز از تونلهای غدیر را بیخ گوشمان چه بنامیم؟

درایت؟ یا خیانت؟

7) نوروز 93 سری به سد دز زدم، روی دیواره ی سد، کارمندی نشسته و با بلندگو فریاد میزد :به «سد دز اندیمشک» خوش آمدید.

جلو رفتم و گفتم : سد دز اندیمشک؟

گفت : بله!

گفتم : اما دو حرف اول شهر دزفول روی این رودخانه و سدش است نه دو حرف اول شهر اندیمشک!

خشم از چشمانش میبارید و نمیتوانست پاسخ مناسب بدهد لذا بلندگو را گرفته و کودکانه فریاد زد : اینجا سد دز اندیمشک است.

من هم رو به کوهها کرده و با لبخندی معنادار دستهایم را دور دهان حلقه کرده و بلند گفتم : اینجا سد دز دزفول است!!!!  (انصافا صدایم کمتر از بلندگو نبود)

کارمند گفت : از ورودی سد که داخل شدید تابلو را ندیدید؟

این یک تابلوی بین راهی است

مخلص کلام اینکه..

در بازگشت و درب خروجی سد دز به تابلوی بسیار بزرگی که با کاشی سفال کار کرده بودند نگریستم :

«سد دز اندیمشک ، تآسیس 1341»

خنده ام گرفت و گفتم : اصلا سال 1341 شهری بنام اندیمشک بوده است؟ چگونه این اندیمشک صاحب سد ما شده در حالیکه عمر سد بیش از عمر اندیمشک است؟

با مدیر روابط عمومی سددز صحبت کردم معلوم شد دلسپرده و رفیق شفیق نماینده قبلی اندیمشک است.

جواب منطقی نداشت به من بدهد وادارش کردم رییس سد را تلفنی متصل کند که ایشان هم پاسخی نداشت :

سوالم از رییس محترم سد دز این بود : تغییر نام سد دز دزفول به سد دز اندیمشک و نصب این تابلوی دیوار گونه ی سفال، مصوبه ی کجاست؟

وزارت نیرو؟ سازمان آب و برق خوزستان؟ یا مصوبه و تصمیم خود مجموعه داخلی سد دز ؟

رییس سد قول داد تماس خواهد گرفت و پاسخ بنده ی خبرنگار را خواهد داد.

اما خبری نشد که نشد.

اکنون سوال هفتم من از مسئولین لایق! و غیرتمند! کنونی دزفول این است :

صرفنظر از اینکه کدام مدیر غضنفر دزفولی در دوسه دهه اخیر رضایت به پیشروی خط مرزی تقسیمات کشوری صالح آباد(بخوانید اندیمشک) به سرحدات دزفول داده، پاسخ دهید که چرا طی بیست سال اخیر به تعداد بازنشستگان شهروند دزفول از سد دز، استخدام لازم از این شهرستان در فرصتهای شغلی سد دز صورت نگرفته است؟

چرا و به چه علت رییس سد دز در جلسات فرمانداری دزفول شرکت نمیکند؟

چرا چندصدفرصت شغلی سددز توسط دوستان اندیمشکی، آرام آرام غصب و تمامیت خواهی شده است؟

اگر نماینده قبلی اندیمشک، فردی معلوم الحال بود، الحمدلله نماینده کنونی (سردار دارایی) انسان محترم و منصفی است، چرا آقای پاپی این موضوع را پیگیری نمیکند؟ سد دز چندصد فرصت شغلی دارد که در فرادست رودخانه پدری مان مستقر است و تا بوده است شهروندان دوشهر دزفول و اندیمشک در فرصتهای شغلی اش سهیم بوده اند.

آیا سهم دزفول از نیروگاه سد دز، فقط و فقط تخلیه فاضلاب و توالت های کارمندان نیروگاه در رودخانه است؟

(البته اگر هنوز روال تخلیه مانند چند سال گذشته باشد) قابل توجه اداره محترم محیط زیست دزفول!!

بنده مطلعم که خط فرمانداری اندیمشک در اثر بی لیاقتی عده ای از مدیران دزفولیِ دهه های قبل، تا وسط دیواره سد پیشروی کرده و این نصف النهار رودخانه، تا محدوده چال کندی(اگر دقیق گفته باشم) ادامه دارد.

ایضاً خود دریاچه نیز تقریبا نصف شده است.

اما آب دریاچه مگر مشاع نیست؟

پس چرا و با کدام اجازه، باحفر تونلهای غدیر از سواحل غربی دریاچه ، آب را به سمت اندیمشک و پایین دست منحرف میکنند؟

ظاهرا، غیرت بعضیها در دزفول! از درب منزلشان فراتر نمیرود!

باید خطر به منزل شخصی شان برسد تا احساس نگرانی کنند؟

ساده میگویم :

این خط ! اینهم نشان!

این نوشته، یک سند تاریخی است برای دهسال دیگر، که کف رودخانه ی دز را از کوپیته تا بیمارستان آیت الله  نبوی(ره) آسفالت کنند ، چیزی شبیه وضعیت رودخانه فعلی شهر قم.

یادتان باشد! که یادمان هست! که در این روزگار بی تفاوتی، چه کسانی! و چه نامهایی! پشت کدام میزهای دزفول نشسته اند و نقش و سهمِ سکوتشان در تاراج ثروتهای دزفول چیست و لذا این نوشتار برای آیندگان ثبت و ضبط میشود.

تاریخ دزفول، هم خادم داشته و دارد، هم خائن!

پس سعی کنید انشالله جزو خادمان تاریخ این دیار ثبت شوید.

فاعتبرو یا اولی الابصار

۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۱
مهران موزون

باسلام به برادر گرامی
جناب آقای دکتر محمدرضا سنگری
کوتاه و مختصر عرض کنم :
مرحوم شریعتی در کنار محاسنش معایبی هم داشت که موجب شده تا«عاقبت بخیری»ایشان نزد برخی علمای دین، همچنان در هاله ای از ابهام تلقی شود.
از میان معایب آن مرحوم،
تقریبا قاطبه ی منتقدین، بزرگترین عیب ونقص مشی او را «ورود به حیطه فقه و فتوا» میدانستند و دلیلش هم خیلی روشن است : «شریعتی فقیه نبود و از جنس فقاهت حرف میزد».
اکنون اینجانب،
به عنوان یک برادر دینی جنابعالی و یک مکلای ساده، برخود تکلیف میدانم که عرض کنم :
برای تمام زحماتی که در پژوهشهای مکتبی متحمل می شوید به شما خداقوت میگویم،
 لکن جان برادر !
فراموش نکنید که «شما فقیه نیستید»پس شایسته آن است که در ارائه سخن و یا نوشتارهای عمومی و علنی خویش ، «مرز بین تفقه! و تورخ!» را بشناسید و رعایت فرمایید.
سایه عالی مستدام باد

برادر کم سواد و کوچک شما : مهران موزون
سوم مرداد 1394 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۵۸
مهران موزون

نماینده محترم شهرستان دزفول در مجلس نهم

باسلام

مطلبی را خطاب به تمام نمایندگان مجلس نگاشته ام که از جنابعالی هم انتظار است که زحمت مطالعه و رعایتش را بکشید +

اما بعد..

حساسیت وظایف روزهای آتی خانه ملت در قبال پرونده هسته ای ایجاب میکند که تک تک نمایندگان محترم مجلس درک کنند که در کدام پیچ تاریخی دوران پارلمانی ایران ایستاده اند؟

از آنجا که مجلس و نمایندگانش عصاره ملت هستند از ایشان انتظارست که در بررسی کارشناسی و دقیق توافق نامه ی دولت یازدهم با 1+5 ، به خِرد شخصی خود تکیه نکنند و حتی با وجود مشاوران و کمیسیونهای مربوطه ی درون مجلس، با مردم نخبگان حوزه انتخابیه خود نیز شور کنند.

جناب پاپی زاده،

از شما انتطارست بیش از هر زمان دیگری آگاه باشید که نماینده کدام شهر و چگونه مردمی هستید؟

از شما توقعست ضمن ارایه گزارش دقیق و روز به روز به مردم شهرستان دزفول، توضیح دهید که چگونه قرارست برای رأیی که در قبال «هست و نیستِ ایران» میخواهید بدهید از مردمتان نظر و مشورت خواهید گرفت؟

جناب پاپی زاده،

اکنون مردم دزفول، که جزو نخبه ترین مردمان ایرانند لحظه به لحظه موضوع هسته ای را دنبال میکنند و برایشان بسیار مهم است که نماینده شهرشان چگونه و طی چه سازوکاری قرارست حط و مشی مورد تایید حضرت آقا را در بررسی دقیق این توافق نامه دنبال و پیاده کند؟

فراموش نکنید که عملکرد شما در قبال این پرونده، میتواند تکلیف انتخاب مجدد یا عدم انتخاب شما را نیز برای مردم دزفول معلوم کند.

لذا در کمترین وجه موضوع میتوان گفت : بخواهید یا نخواهید پرونده هسته ای برای شما (و هر تمام نمایندگان مجلس نهم) هم فرصت انتخاباتی است و هم تهدید.

و این به خودِ خود شما بستگی دارد و نه هیجکس دیگر.

موید باشید

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۴ ، ۲۰:۱۸
مهران موزون

جناب آقای آصفی

باسلام

دوماه قبل نام شما را در پُستی، میهمان دیسون کردم و تذکرات منشور مدیریتی امیرالمومنین(ع) به مالک اشتر(علیه الرحمه) را به جنابعالی یادآور شدم.

یادتان هست؟  (اینجا)

امشب ولی امر مسلمین، در دیدار با هیئت دولت یازدهم، همین موضوع را یادآور شدند.   (اینجا)

لذا بار دیگر شما را برادرانه به رعایت وصایای مدیریتی علی (ع)  متذکر شده و خواهشمندم در فضای سیاسی دزفول، پای خود را در آبی که عمقش را نمیدانید نگذارید.

مانند مراتب قبل(که حضوراً عرض شد) مجدداً به شما توصیه میکنم وارد اتمسفر سیاسی دزفول نشوید.

شأنیت اجرایی خود را حفظ کرده و اجازه ندهید تا کسی یا کسانی، شما را به فضاهایی رهنمون شوند که یقیناً عاقبتش مورد رضایت شما نخواهد بود.

هرچه باشد قرار است شما مجری انتخابات شهرستان دزفول باشید لذا انتظار داریم تا در ارائه گفتار، رفتار و تعاملات جمعی خود و همچنین حضور در تریبونهای مختلف، سنجیده و خردورزانه ظاهر شوید.

فاعتبرو یا اولی الابصار

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۱:۴۴
مهران موزون
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله الشریف
با عرض سلام و تحیّت و آرزوی قبولی طاعات و  عبادات جنابعالی، سوالاتی برای اینجانب و برخی  اهالی محترم شهر دزفول، پیش آمده که ذیلا عرض میشود :
قریب به یکماه قبل، عده ای از همشهریان ما (مقیم دزفول یا تهران و ..) به بهانه چهارم خرداد(روز دزفول) به نزد آقای هاشمی رفسنجانی شتافتند و ایشان پیرو مواضع و رفتارهای سوال برانگیز شش سال گذشته شان، گفتار و سخنانی تاسف بار ارایه دادند.
از جمله اینکه :
در دولتهای هشت ساله آقای دکتر احمدی نژاد ، به دلیل افزایش نقدینگی در بازار کشور، مرض هاری به ملت تزریق شده است.
صرفنظر از صحت و سقم یا کارشناسی بودن یا نبودنِ این ادعای رییس مجمع تشخیص مصلحت!
و صرفنظر از اینکه توهین مستقیم آقای هاشمی به منتخب ملت(در سال 84 و 88) اسائه ادب به حکم تنفیذ حضرتعالی و رأی ملت ایران محسوب میشود یا خیر!
مسئله اینجاست که آقای هاشمی تمام ملت ایران را در فاصله سالهای 84 تا 92 «هار» میداند.
البته به این سوال هم کاری نداریم که چگونه مردمی که هشت سال به مرض هاری مبتلا بودند در سال 92 به کاندیدای مدنظر ایشان رای دادند؟
آنچه مسلم است آقای هاشمی مردم ایران را درفاصله سالهای 84 تا 92 «هار» دانسته و پرواضح است که مردمی که حماسه 9دی 88 را هم رقم زدند مشمول این اتهام میشوند.
شوربختانه اینکه ، به دلیل حضور  چند ده نفر از دزفولیها در زیر منبر حجت الاسلام هاشمی، رسانه های مختلفِ فردی و جمعی کشور، تیتر زده اند «هاشمی در جمع مردم دزفول گفت :...هکذا»

اکنون سوال شرعی بنده از محضر ولی امر مسلمین این است :
اگر خطای اول همشهریانمان را برای قبول رفتن به محضر هاشمی نادیده بگیریم!
بابت سکوت این دوستان
(چه در همان جلسه و چه در روزهای بعد از جلسه) در برابر این توهین جناب هاشمی به ملت ایران، آیا نباید به حکم «تولی و تبری» از این دوستان و همشهریان فاصله گرفت؟
خصوصا آنکه برخی از این رفقا، موصوف به شعر و ادب و مراتب تحصیلی خاص و صاحب منصب هم هستند!
آیا به موازات فرموده حضرتعالی مبنی بر «جذب حداکثری» که بسیاری از این نفراتِ مورد اشاره را طی چندسال اخیر تحمل کرده و مراوده و سلام و علیکشان را (علیرغم مشی سوال برانگیز سیاسی شان) برتافته ایم و حرمت نهاده ایم، جایزیم تا با حکم «دفع حداقلی» از آنها فاصله گرفته و از ایشان اظهار برائت کنیم؟

حکم جنابعالی در این خصوص چیست؟







مقلد و سرباز شما : مهران موزون
۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۳:۴۱
مهران موزون

انالله و اناالیه راجعون

برادر بزرگوارم ، جناب آقای سردارسرلشکر غلامعلی رشید 

بدینوسیله از طرف خود و خاندان موزون، مصیبت وارده را به حضرتعالی ، خاندان معزز رشید و سایر بستگان  تعزیت  گفته و درگذشت ناگهانی برادرزاده نازنین تان را  از صمیم قلب، تسلیت عرض میکنم. از درگاه رب الکریم برای شما و خاندان محترم رشید، صبری جمیل خواستارم.

ارادتمند همیشگی : مهران موزون


سردار سرلشکر رشید

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۴ ، ۱۱:۰۶
مهران موزون

175 غواص شهیدی که هم اکنون تمام میزهای مذاکره جهان را به چالش کشیده اند، خاستگاهشان کجاست؟

گودالی که در آن پیدا شدند؟

نه!

آنجا خوابگاه 29 ساله آنان است.

خواستگاهشان دزفول بوده است.

درتعجبم که هیچکس به این نکته توجه نمیکند؟

پشت سد تنظیمی دزفول، قصه ها دارد.

و یکی از آن قصه ها...

قصه «خاستگاه غواضان دفاع مقدس بودن» است.

و این 175 ماهی دست بسته نیز،

از همین نقطه برخاستند.

که اکنون آمده اند تا ما را از غرق شدن نجات دهند.

چرا دزفول نیز سهم احترام خود را در این زمینه رسانه ای نکند؟

برخیزید دوستان، برخیزید و تا دیرتر نشده میهمانی گلباران 175 لاله را در ساحل پلاژ سد تنظیمی ترتیب دهید.

بشتابید دوربین ها...

فرصت را از دست ندهید.

پیشنهاد این است...

مراسم گلباران خاستگاه 175 غواص شهید با دستان پرمهر مردم خطه خون و مقاومت! دزفول.


اصل مطلب در دزفول امروز +


وبلاگ «مقداد» مطلب و پیشنهاد جالبی داده که خوانندگان محترم دیسون را به مطالعه ی آن دعوت میکنم +

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۴۷
مهران موزون

به دزفول آمدم و حدود یک هفته در خدمت کار پوشش تلویزیونی زنده برنامه های چهار خرداد بودم.

مشکلاتی وجود داشت که جای طرحش اینجا نیست و می بایست کارشناسانه آسیب شناسی شود.

دلم نمیخواهد به نقاط ضعف کار بپردازم و مایلم جنبه های شیرین این سفر را برایتان مرور کنم.

1) هر چند جای حضرت آیت الله سبط شیخ انصاری(دامت برکاته) در دزفول خالی بود اما هرجا بودم سخن از ایشان و هجرت مظلومانه اش بود.

من به خوبی پس لرزه های مثبت این خروج موقت! را حس کردم و شوک محسوس و زیرپوستی بچه های جبهه انقلاب اسلامی شهر را کاملا لمس کردم .(این ادعا را کارشناسانه از بنده بپذیرید)

2) قریب به پنج جلسه فرهنگی (در میان اوقات کاری و حتی نیمه شب) دعوت شدم که رفتم و آنچه در توان داشتم در طبق(یا تبق) اخلاص گذاشتم و دلشاد شدم که شور انقلابی خیلی از بچه های دزفول در آینده بسیار نزدیک موجب تحولاتی اساسی در مبادی فرهنگی شهر خواهد شد./خدا را شکر

3) یکی دیگر از برکات و پس لرزهای مثبت غائله کنسرت اخیر را «ریزشها و رویشها» فراوانی میدانم که بیصدا اتفاق افتاد.

- جوانان بسیاری با حضور در محضر روحانیت بیدار شهر، متوجه خیلی از سیاه نمایی ها شدند.

- بسیاری از خواص ساکت و خاکستری در این ایام «لو» رفتند و بلیطشان نزد جوانان شهر سوخت.

- برخی از مسئولین محترم برای اولین بار، قدرت فضای مجازی را احساس کردند و به اندازه کافی موی بر بدنشان سیخ شد.

هرچند به جای بیدار شدن و استفاده بهینه ازاین فضا، برعکس، به فکر افتاده اند که استراتژی مهار!!! را برگزینند که یقینا به ترکستان ختم خواهد شد.

حضرت آقا فرمود : اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است.

برخی آقایان واقعا نیاز دارند این جمله را پیش از رفتن به رختخواب، صدمرتبه تاکرار کنند :

اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است.
اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است.
اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است.

.....

4) جناب آقای مهدی پور به لوکیشن دعوت بود و کتابش را که «آمار شهدای مدفون در دزفول» است به بنده ی حقیر هدیه کرد. شرمنده شدم و برایم افتخار بزرگی است./ممنون ایشان هستم.

5) جناب درچین عزیز به لوکیشن تشریف آورد و کتاب یزله را به بنده هدیه کرد که دستبوس ایشان هستم و به روح اموات شریفش درود میفرستم.

6) با سردار ماندنی زاده آشنا شدم و هرچه تلاش کردم اجازه ندادند که دست مصنوعی شان را بوسه بزنم. براستی حس غرور و افتخار عجیبی پیدا کردم که چنین افراد ناشناخته ای در جمع دسفیلیان، هنوز هم داریم که پای کار جبهه و جنگند.

7) پهلوان عبدالرضا جوکار را به لوکیشن دعوت کردم که کریمانه پذیرفتند و تشریف آوردند.

براستی دلِ شکسته این قهرمان و جانباز نجیب را هیچ چینی بندزنی نمیتواند به دست آورد جز خدای منان که از عزت و آبرو برای این جوان هیچ کم نگذاشته است.

8)برخی دوستان و عزیزان محتواهایی رساندند که روی آنتن ببریم متاسفانه کم و بیش امکان پذیر نبود و شرمنده شدم.

9) برنامه کودک امسال خیلی بهتر از سال گذشته بود (هرچند باقی برنامه ها را خودم به قدرت و کیفیت پارسال نمیدانم و دلایلش هم کارشناسی است و باید تنظیم و تقدیم مبادی امر شود)

10) خوشحالم که توانستم برخی دوستان همچون جانباز شیمیایی عزیزم(جناب آقای ابراهیمیان) را روی آنتن ببرم.

11) خیلی نرم و نامحسوس سعی کردم پتانسیلهای انسانیِ جلساتی را که دعوت بودم به سمت وحدت و تمرکز هدایت کنم. زیرا یکی از مشکلات فرزندان جوان جبهه انقلاب اسلامی در دزفول این است که جزیره ای عمل میکنند و لازم است تا ضمن حفظ اختلاف سلایق، بر روی علائق و اصول خویش با یکدیگر متحد شوند.

تا مجالی دیگر : یاحق

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۴
مهران موزون