ترمیم فرهنگی ، فربه سازی فرهنگی
شک نیست که فرهنگ های موجود در جهان ، علیرغم نقاط قوت و افتخار آمیزشان ، زوایای تاریک و ضعیف هم دارند.
و فرهنگ قوی و پویا ، آن فرهنگی است که توانایی زدودن نارفتاری ها و ضعف های اخلاقی را از آحاد تحت سیطره خویش داشته باشد.
ما همچنانکه کلان فرهنگی بنام فرهنگ ملی ایران داریم ، خرده فرهنگ های بسیاری نیز در سراسر کشور در جریان اند ، که این خرده فرهنگ ها در حکم آجرهای بنای سترگ فرهنگ عظیم ایران زمین اند مانند فرهنگ مردمان تبریز ، مشهد ، شیراز ، تویسرکان ، سمنان و البته «دزفول».
قصه چیست؟
ساده و بی پیرایه عرض کنم :
چقدر در قبال فربه سازی فرهنگ ملی مان احساس مسئولیت داریم؟
و مشخصا چقدر در خصوص فرهنگ شهری خودمان حس مسئولیت به خرج می دهیم ؟
فکر می کنم هر کسی که دلش برای میراث پدری اش بسوزد چهار کار زیر را انجام خواهد داد.
1- تقویت خوبی هایی که از گذشته در فرهنگ دزفولی مانده است.
2- زدودن ضعف هایی که از دیرباز در فرهنگ دزفولی بوده است.
3- کمک به شکوفایی و فربه سازی مداوم فرهنگ دزفول.
4- جلوگیری از افزایش بدی و پلشتی در فرهنگ دزفول.
ناچارم برای بند 2 مثالی بزنم:
از اَوان کودکی در عروسی های شهرمان دیده و شنیده ایم که برای مادر داماد اشعاری هجو و سبک می سرایند.
و شاهد بوده و هستیم که برخی از این مادران گرامی علیرغم رضایت و میل شان مورد این شوخی های سخیف واقع می شوند؟
به راستی چرا؟
بیاییم بپذیریم که مزاح پراکنی و بذله گویی حدی و حدودی دارد اما لودگی ، آن هم از جنس کلماتی که در مثال مادران دامادهای حجله نشین عرض کردم به هیچ وجه در شان یک فرهنگ وزین و صاحب شأن نیست.
و این سخن نه با آموزه های ایرانیان اصیل و نجیب انطباق دارد و نه با آموزه های دین شریفی همچون اسلام.
خوانندگان محترم دیسون عنایت داشته باشند که مثال هجویات مادران دامادهای دزفولی تنها یک مثال معمولی بود و اگر بخواهم موارد آسیب های فرهنگی گذشته و حال شهرمان را عرض کنم کم نیستند.
این سخن را کسی میگوید که برای دفاع از اعتلای فرهنگ نازنین دزفول ، بارها مورد حمله و کید شب پرستان ضدفرهنگ بوده است.
درود و دوصد بدرود