دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

مادر دزفولی ، مادر همه بود

سه شنبه, ۴ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۵۰ ب.ظ

این پُست رو به افتخار پوپک خانم و برادران سبزقبا (آسِد رضا و آسِد مرتضی) کوتاه مینویسم.

و اما چیست این پُست؟

سراسر ایران رو که بگردین ، آدما بنام پدرشون شناخته میشن.

منظورم همون نَسَبه.

ولی تو دزفول غیر از اینکه طرف رو به اسم پدرش صدامیزنن و در سطح شهر و یا مجالس رسمی میگن فلانی پسر فلانیه ، در حد محلات و نشست و برخاستای دوستانه و رفاقتی خیلی وقتا پیش میومد که طرف رو بنام مادرش صدا میزدن.

مثلا : حسن زری

یعنی حسن پسر زری.

البته صدهزار بار شکر این گوشه از فرهنگ زیبای دزفولی هنوز هم زنده اس هرچن داره کم جون میشه.

ضمنا این فرهنگ بیشتر بین پسرایی که ادعای لوطی گری شون داشتن رواج داشت.

اما در پس زمینه اش یه دلیل «ناب» هم موجود بود.

و اون نقش مادران دزفولی در زندگی پسراشون هست که تا همین الان هم با تمام مادران ایران زمین یه نمه فرق داره.

مادران دزفولی عمدتا طوری با پسراشون رفتار میکردن که رفقای پسراشون هم یه جورایی از مادریشون سهم داشتن.

طوری که مثلا : زری خانم مادر آقا حسن به کَرَم ، رفیق حسن میگفت : «دا کرم»

درست همونطوری که پسر خودشو خطا قرار میداد و صداش میکرد : «دا حسن»

پسرای دزفولی ، زیاد رواج داشت که توی اتاق «غُلفَه» یه روز و دو روز و گاهی بیشتر ، رفقاشونو میزبانی میکردن و طی این مدت مارحسن ، فقط مادر حسن نبود بلکه چنان پخت و پز و خدمت به پسر خودش و رفقاش میکرد که رفقای حسن احساس غریبی و مهمونی نمیکردن و عین خونه ی خودشون راحت بودن.

از طرفی ، وقتی مار حسن قرار بود توپ و تشری به رفقای حسن بزنه خیلی راحت اینکارو میکرد و اگر لازم میدید مثل پسر خودش ، سر عتاب و تنبیه رو ، روی رفقای پسرش باز میکرد و سنشون هم براش مهم نبود ممکن بود حسن و رفقاش 30 ساله باشن.

مَمَه زری کُلشونَه بِرُفت. ( مامان زری همشونو با حرف جارو میکرد)

این بود که بین پسرای جوون دزفولی ( عمدتا اونایی که ادعای لوطی گریشون میاد) رسم قشنگیه این خطاب کردن همدیگه به اسم مادر.

حالا اینو داشته باشین که با این روش چقدر نرم و نامحسوس ، مادرای دزفولی پسراشونو به شراکت همدیگه پاسبانی و تربیت میکردن.

تموم شد این پُست.

مارُم بوویی ، پوپک خانم دونوم از حسن بدتِ میا. مخی مارحسنَ گووُم قپی زَنَش؟


ته نوشت :

اتاق غُلفَه : تک اتاقی که در بالاترین نقطه ی خونه ساخته می شد و یه جورایی هم اتاق مجردی بود و هم در صورت نیاز،اتاق تازه دامادها

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۰۴
مهران موزون

نظرات  (۱۱)

سلام
پس محمد معصومه رو میشناسینش ؟ مرد خوبیه خانمشم زن خوبی .....
حالا شما چند سالتونه که اونو می شناسین ؟
یا حق

===
حدود 40
سلام.خسته نباشی.ممنون که حرف ما را گوش کردی و کوتاه نوشتی.درسته...قدیم این فرهنگ رواج داشت ولی بعید می دونم ادامه داشته باشه.خیلی کم شده.نسلها باعث تغییر فرهنگ ها می شوند.باور کنید.
۰۶ آبان ۸۹ ، ۰۴:۱۰ محمد مجیدی
سلام
یاد یه ترانه قدیمی افتادم
ی کاش گردآوری مکتوب اونا رو هم تو دستور کار قدیمیا که بلدشونن قرار میدادیم
" دختر بیو غلفه در تو کیچتون قلفه"
" اگر مارت فهمه هومون من ولات پهمه"

ترجمه شو برادر موزونی عزیز زحمتشو بکشید

=======
نوشته تون یه خورده مشکل داره :
« دختر بیو رووِیم غُلفَه»
« در کیچه مون قُلفَه »
« اگر مارت فَهمَه »
« هُو مون مِی وِلات پَمَه»

ترجمه اش میشه :
((دختر خانما یادشون باشه که به فرموده معصومین سلام الله علیهم اجمعین ، هرگاه پسر و دختر نامحرمی در اتاقی یا خانه یی تنها باشن سومین نفر شیطان خواهد بود که برای وسوسه کردن حضور خواهد داشت ، لذا مراقب باشین که در کیچه قلف باشه یا نباشه ، خونه ی دیگران اتاق غلفه داشته باشه یا نداشته باشه ، هرگز ، تکرار میکنم هرگز با نامحرم تنها نشوید. مهم مادر دختره نیست که بفهمه یا نفهمه. مهم تمام وِلات نیستن که هُوتون پهن بشه یا نشه. بلکه مهم خداونده که از تسلیم امر شیطان شدن ماها ، خشمگین میشود.))
ببخشید ترجمه ام خیلی خوب نبود از دیکشنری قرآن کمک گرفتم.

سلام
گل طلا هم از هنرمندان معروف این دیار است که بچه هاش بنام او شناخته می شدند

====
ایشون بنظر بنده یکی از شاعران فولکلور و چیره دست و بداهه گوی دزفول بوده .
خدا رحمتشون کنه.
زنده باد دزفول و دزفولی
و
زنده باشی شما

البته قضیه ناسیونالیستی نشه...

=====
نگران نباش داداش
ناسیونالیست یعنی کسی که بخواد به قیمت دوست داشتن وطنش «حقی رو از کسی ضایع کنه» و یا خدای ناکرده به قیمت دوست داشتن وطنش «به دیگران توهین کنه» و یا به قیمت دوست داشتن وطنش «بخواد که سر به تن دیگران نباشه».
تعریف من از ناسیونالیستی ایناس.
ولی من بدون هیچکدوم از این حرفا میخوام برای دزفول بمیرم.
اینکه مشکلی نداره.
ضمن اینکه من دزفول رو برای ایران میخوام.برای اسلام میخوام.
و این عین مصداق فرمایش حضرت رسوله : حب الوطن من الایمان
اون پسرایی که با اسم مادرشون شناخته شدن افتخار کنن به این مادرا که مادر نیستن شیر زن بودن ما تو آشناها یکی رو می شناسیم که به اسم مامانش معروفه بابا نداشته مامانش خرج زندگی رو در اورده که اهل بازار اونو می شناسن قدیمی ها رو که می گم میشناسنش.(محمد معصومه) اسم مادرشو گذاشته رو دخترش
یا حق

=========
خدای من
پانیذجان خیلی ممنونم منو یهو یاد معصومه خانم انداختی.
چه زن نجیب و زحمت کشی.
ما بهش میگفتیم : معصومه ماهیگیر
آره هر از گاهی میام شهر ، پسرشو میبینم.
خدا رحمت کنه معصومه خانم رو.
پسرشم ین خودش طبع آرومی داره.
وای نمی دونید من چقدر مدیون پوپک خانم و برادران سبزقبا هستم که باعث شدن این پستتون کوتاه باشه! خیر ا جوونیشون بینن...
در ضمن:
دس مار مهران بی بلا که ای کووک دسفیل دوس وند ری دنیا
سلام
بفرما پوپک جون
مختصر و مفید
خدا همه مادرها مخصوصا مادرهای دزفولی رو حفظ کنه
۰۵ آبان ۸۹ ، ۰۳:۳۲ دزفول مدرن
سلام اقا مهران خوبی تورو خدا کلی لذت بردم از این نوشته هات این خصوصیت رو من هم با اینکه سن زیادی ندارم زیاد دیدم و هنوز هم وجود داره .
راستی به روز شدم با یک کم توجهی از مردم و مسئولین دزفول خوشحال میشم شما و دوستان به من سر بزنید .
سلام
مرسی آقای موزونی که از فرهنگ گذشتگان مختصر نوشتید و مفید.
فقط لطف کنید به مار حسن بگید همچین بزنه چش و چال این پسر بی قواره شو در آره که یاد نگیره دوسه روز خودشو رفقاش اتاق غرفه رو اشغال کنن.اصلا بگین پوستشو قلفتی در بیاره و از سر در شهر آویزون کنه. بگین با جارو بیفته به جونش انقد بزنه تا دل من خنک شه .
پسره ی بی قواره ی الاف....

========
وای خدا.....روحیه سلحشوری روببین.
کجا بودی شما زمان جنگ؟
یه محور عملیاتی رو میدادن دستت پدر عراقیا درومده بود
نکته جالبی بود. چیزی که در فرهنگ امروزی برچیده شده. و اگه کسی اینجوری باشه بهش میگن بچه ننه!.
و بچه های امروزی اینو یه توهین میدونن برا خودشون.

=======
درحالیکه اصلا حالت بچه ننه بودن به معنای رایج کشور رو نداره این نکته در مادر و پسرای دزفولی.