آهای دزفولی های ساکن اهواز..خیلی مَردید به علی!!
سالی چند دفه میاین شهر ؟
5 بار؟ 10 بار؟ 20 بار؟...تمام 52 پنج شنبه و جمعه ی سال رو؟
میاین شهر ، بار اندازتون کجاست؟
خونه ی بابا؟ خونه ی بابا بزرگ؟ پیش خواهر یا برادر؟ خونه ی خاله یاعمه ؟...میدونم ..خودم میدونم ..تو دزفول چیزی که زیاده « روی باز و خانِ کرم و صفا و سادگی » ...نه؟...بلند بگو بر منکرش لعنت.....پیش بااااد.
اتراق کردین ، کجا میرین؟
از این خونه به اون خونه ؟ از این سفره به اون سفره ؟ اَمونتون نمیدن فَکُ و فامیلا !...خدایی راس نمیگم؟
دیگه کجا میرین؟
علی کله ؟ باغهای اطراف شهر؟ دره ی سردشت؟ دریاچه سد؟ زیر پل و آسیابها ؟ سبزقبا و نذر و نیاز ؟
چیا میخورین تا اونجایین ؟
بَحتیَه و سرشیر ؟ قِلیه تنیری ؟ نون خونی؟ ماسُووا ؟ یا به قول آقای سعیدی راد : حلیم سرشیر ؟
چی می برین باهاتون اهواز و فریزر هاتونو پر می کنین ؟
بنگشت ؟ سُعدین ؟ کموتر ؟ کُلیچَه ؟ روغن خووَش؟ بایُم؟کنار؟ حلوا قُبِیت؟ حلوا سیلونی؟ مِی اشکم ؟
و آب؟...بشکه بشکه....دبه دبه....آره؟ بگو ...بلند بگو : بر منکرش لعنت....پیش بااااااد.
همه ی اینا نوش جونتون...بشه گوشت بچسبه به رونتون ( به قول قدیمیا)
نگران نباشید ما دزفولی های «در تهران به اسارت گرفته شده» هم یه جورایی بهره مندیم از پستانهای پر از شیر این مادر چند هزار ساله که اسم قشنگش « دسفیله » ، ولی نه به اندازه ی شما. میدونید که : فاصله ی ما تا دزفول 10 ساعته و شما یک ساعت و نیم . مثل اینکه ما بخواییم از راه آهن با اتوبوس ، نمه نمه بریم تجریش و برگردیم .
چه مَخوم گووُم ؟؟
میخوام از حسادت حرف بزنم. حسادت این تفاوت فاصله یی که شما « اهواز نشینای دزفول نسب » با مادر وطن دارید نسبت به ما گمشدگان در دود و دم پایتخت.
نه حسادت به اینکه دست شما به خراطون و بازار کهنه و بازار ششم بهمن و رودخونه راحت تر بَندِه....نه بخدا.
بلکه رشک به این موضوع میبرم که شما « هم اصل و نسبی های قدرشناس» !! اینهمه تشریف میبرید دزفول و حال و حولش رو میبرید ولی «دو تا جمعه در هر چهار سال» نمیذارید واسه اینکه برید اونجا و در رای گیری های شهر پدری و آبا اجدادی خودتون ایفای نقش کنین.
میخوایید بگید خبر ندارید که سالهای ساله که در انتخابات دزفول ( این مادر شیرده و مظلوم و نحیف ما ) کیفیت فدای کمیت میشه؟
تکرار میکنم : کیفیت فدای کمیت میشه >>.
چی میشه شما دزفولی الاصلهای اهواز ، که جمعیتتون در اهواز بیش از تمام دزفولی های ساکن شهره ، آب دستتوونه بذارید زمین و برید یه جمعه رو ، در اداره شهری که هنوز برای ازدواج فرزندان تون ، روی دخترا و پسرای اصیلش حساب باز میکنید خرج کنید؟
ای کاش ما دویست هزار دزفولی ساکن کرج و تهران بتونیم یه تبصره یی چیزی در قوانین انتخابات پیدا کنیم و مثلا بخاطر « ویژه بودن فرمانداری دزفول» ، یه صندوق در انتخابات شورای شهر و نمایندگی مجلس ، بخواییم برامون در نظر بگیرن.
یه جورایی عین ایرانیای خارج از کشور که براشون صندوق می بَرَن.
لطفا به این پیشنهاد آخری که دادم کسی ایراد نگیره که اتفاقا معتقدم باید برای تمام ایرانیا این قانون وضع بشه و هر کسی هرجا هست بتونه از طریق اینترنت ، رای خودشو توی شهر پدریش بندازه.
هر چی باشه از پول نقد و قبوض آب و برق که سخت تر نیست؟
آهای دزفولی های ساکن اهواز ، دروغ چرا؟ تا قبر آ..آ..آ..آ....خیلی مَردید به علی!!
مهران موزون - عاقبت از آن ماست
دلیلش هم حسادت معروف دزفولیهاست که چشم دیدن پیشرفت همدیگر را ندارند.