دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

اصل این مطلب روز گذشته در سایت شبکه خبری دزفول درج شده است و اینک با اندکی تلخیص در اینجا نیز تقدیم خوانندگان محترم میگردد.


ما در روزگاری به سر می بریم که هنر مدیران صرفا در « حل و یا مدیریت یک بحران » نبوده و مدیر هوشمند و هنرمند کسی است که از دل یک بحران « ایجاد فرصت » نماید.

با این پیشعرض کوتاه به اصل مطلب می پردازم :

سخن اول :

بحران ناشی از شوک تورم قیمت ها ( به دلیل آزاد سازی یارانه های انرژی )  در راه است . و دزفول ما نیز از مناطق گرم و سوزان .

این درست که مناطق گرمسیری جنوب کشور همچون دزفول ، از تخفیف ویژه ی حامل های انرژی مانند برق ، برخورداربوده و هستند ، اما این تخفیف هرچقدر که باشد ، بازهم آزاد سازی عنقریب قیمت حامل های انرژی در کشور ، تاثیر مستقیم خود را بر سبد هزینه های قبوض آب و برق مردم دزفول خواهد گذاشت.

سخن دوم :

امروزه یکی از هنرهای مدیریتی ، بهره برداری از انرژی های طبیعی ، خدادادی و رایگان مانند انرژی خورشیدی ، باد و … است.

اما هیچ اندیشیده ایم که به موازات تولید انرژی های طبیعی فوق ، می توان به مدد اصلاح الگوی مصرف نیز از هرز رَوی انرژی های هزینه برِ رایج ، کاست؟

یکی از بهترین راههای اصلاح الگوی مصرف در کاهش بهره برداری از انرژی های هزینه بر ، همانا استفاده از پتانسیل های طبیعی ، منجمله عوارض زمین و معماری ساخته ی دست بشر است.

به معماری یزد و بادگیرهای  آن توجه نمایید !

سخن سوم :

به جرات میتوان گفت که دزفول در زمینه حفظ و احیای میراث فرهنگی از خسارت بارترین شهرهای ایران بوده و هست. جنگ با آن بخش از میراث فرهنگی مان که « معماری اش » می نامیم ، کرد آنچه کرد و پیکر نحیف ارگ قدیمی دزفول ( منظور بافت قدیمی است که شایسته است از این پس برای ایجاد یک پاردایم ذهنی فاخر ، ارگ دزفول اش بنامیم ) را نیز نه تنها پاسداری نکردیم ، بلکه با واگذاری آن به مهاجرین محترمی که آشنایی صحیحی با این «شگفت انگیزترین بنای آجری ایران زمین» نداشتند ، به سراشیبی نیستی و نابودی اش سوق دادیم.

یکی از مضرات این واگذاری دهشتناک ، نابودی معماری دل انگیز و رویایی شوادون هایمان بود. همه می دانیم که مهاجرین محترم غیردزفولی که اکنون ساکن ارگ سِتُرگ دزفول هستند ، هیچ اُنسی با شوادون ها که ندارند هیچ ! بلکه از کاربری و وجود آنها نیز ابا داشته و به دلیل برخی اعتقادات خاص ، اقدام به پر کردن این «کولرهای خدادادی» نموده اند.

قصد این قلم ، دلنوشته نیست .

اما،

آیا حفظ و یا احیای این مناظر تاریک و خنک و روح پرور ، خواستِ اداره محترم میراث فرهنگی دزفول و همه ی ما ، نیست؟

مسلما هست.


تصویر بالا ، شبستان خانه ی تیزنو بوده و ربطی به معماری شوادون ندارد


بیاد دارم که سبدهای توری فلزی آویزان از سقف شوادونهای دزفول ، برای مدت ۲۴ تا ۴۸ ساعت نگهدارنده ی گوشت مصرفی خانوار دزفولی بود. اکنون همان گوشت ها را درمقابل باد سرد کولرهای دوتکه ی گازی قرار دهید تا ببینید بعد از ۶ ساعت چه نتیجه یی حاصل میشود؟ آیا بدن نازک و لطیف ما انسانها از گوشت گوسفند کم ارزش تر است؟

متاسفانه ، مشاهده می شود که درکنار نابودی شوادونهای تحت مالکیتِ تازه همشهری های گرامی مان ، آندسته از همشهری های دزفولی الاصلی که هنوز هم شوادونی در منزل خویش دارند ، به دلیل تنبلی ناشی از زندگی ماشینی ، تمایل به کاربری از شوادونها را از دست داده اند.

سوال : آیا رسانه ی کوچک و چابک شهر ( رادیو دزفول ) وظیفه ندارد تا برای نسل کنونی ذائقه سازی کند تا شاید اقبال به «شوادون خوابی» افزایش یابد؟

سوال : آیا نسل قبلی که پدران اکنون و جوانان دیروز بوده اند وظیفه ندارند تا برای ایجاد فرهنگ کاربری شوادون از میان نوجوانان یارگیری نمایند؟

سوال : آیا خبر داریم که تعداد معماران محلی حفر شوادون در دزفول انگشت شمار بوده و نسلشان در حال نابودی است؟

سوال : آیا به این نکته ی ویژه و دردآور فکر کرده ایم که جنس زمین خداعزیزکرده ی دزفول ، فرصت انحصاری حفر شوادون را در سراسر ایران زمین ، فقط به ما عطا کرده و ما به کلی در حال نادیده گرفتن آن هستیم؟

احتمالا برخی از همشهری های گرامی ، گرد و خاکِ کریه المنظرِ چند سال گذشته را منعی مضاعف ، بر احیای سنت دلنشین «شوادون روی» برخواهند شمرد ،

اما عزیزان من ،

۱- آیا گرد وخاک و یا شرجی ، تمام ۳۶۵ روز سال را شامل می شود؟ مسلما خیر ، آمار می گوید که به طور متوسط حدود یک تا دوماه از سال ، دزفول و خوزستان مظلوم گرفتار این هیولای امریکایی است و یادمان باشد که شوادون در دزفول مصرف زمستانی هم دارد.

۲-  معضل فراموشی سنت حسنه ی شوادون روی ، مربوط به پنج شش سال اخیر که گردو و خاک را برجغرافیای ما تحمیل کرده اند نبوده و نزدیک به دودهه است که این اتفاق شوم ( شوادون گریزی ) به یُمن توسعه کولرهای گازی افتاده است.

۳-  مشکل گردوخاک های ناشی از «پروژه ی ددمنشانه ی هارپ امریکا» بالاخره تمام خواهد شد و این گرد و خاک سیاسی ، همیشگی نخواهد بود ، اما خطر فرهنگ شدن « دوری از شوادون» خطری است که ممکن است برای همیشه نهادینه شده و یا سالها طول بکشد تا دوباره ذائقه ی آن در کام فرهنگی دزفولی ها ایجاد شود.

چه باید کرد؟؟

پاسخ در سخن چهارم است.


سخن چهارم :

همه دست به دست هم دهیم و از مجاری مختلف کشوری و لشکری ، با راه اندازی یک روحیه ی جهادی ، با کار یدی خود مردم و درخواست بودجه های لازم از سازمانهای مختلف ، اقدام به حفر شوادونهای جدید و یا احیای شوادونهای قبلی که فقط محتاج تخلیه اند و نه حفر ، نماییم.

اینجانب مطمئن هستم با پوشش رسانه یی این عمل تحسین برانگیز و اطلاع رسانی آن در سطح کشور که فی نفسه نمودی بارز از اصلاح الگوی مصرف خواهد بود ، ایرانیان سراسر کشور را از وجود چنین معماری گمنامی ، متحیر خواهیم کرد.

ذکر چند نکته در این راستا ضروری است :

۱-محاسبات سرانگشتی نگارنده نشان می دهد که حفر و پلکان سازی هر شوادون به طور متوسط 3 تا 5 میلیون تومان هزینه خواهد برد.

۲- برای  بیماران و کهنسالانی که توان طی کردن پله های شوادون را ندارند ، میتوان آسانسوری ساده طراحی و  تعبیه کرد که آنهم هزینه یی نزدیک دو میلیون تومان دارد ، چرا که به دلیل استاتیک زمین نیازی به بتون ریزی نیست.

۳- اطمینان دارم که اراده جمعی دزفولی ها برای همگانی کردن این طرح ، منجر به حمایت های مالی دولت از مبادی مختلف خواهد شد . بحث اصلاح الگوی مصرف انرژی ، بحث خنثی سازی هزینه های بدون یارانه ی قبوض برق و … همه و همه ، اهرمهای منطقی لازمی هستند که سمبه ی منطق شورای شهر ، شهردار ، فرماندار و معاونت محترم محیط زیست ریاست جمهوری را برای کسب کمکهای بلاعوض دولت ، پر زورتر.

۴-  باور داشته باشیم که دزفول این لیاقت را دارد که بر تارک شعار زیبای « اصلاح الگوی مصرف » بنشیند و سخن و مثال در خصوص رعایت الگوی مصرف در دزفول ، تنها محدود به « شوادون روی »  نبوده و دزفولیان از بارزترین جلوه های «کلوواشربو و لا تسرفوا» در میان ایرانیها بوده اند و انشالله باز هم باشند.

۵-  با شوادونها آشتی کنیم و مهربان باشیم که این مامن های الهی ، زمانی نوامیس ما را از شر مزدوران رضاخان نجات دادند و زمانی دیگر جانمان را از دست زنگی مست بغداد محفوظ داشتند و اکنون در زندگی ماشینی و خسته کننده  امروزی قادرند تا آرامش را به ما هدیه کنند.

سخن آخر:

منفعت اقبال به شوادون روی ، فقط  در کاهش مصرف برق و آب نیست ، بلکه تاثیر مستقیم آن بر پرورش روح و جسم ما و احیای سنت دل انگیز« دورهم بودن» از محاسن دیگر آن است.
نگارنده دست همت تک تک همشهری های دزفولی و غیر دزفولی را برای راه اندازی «جهاد همگانی احیای فرهنگ شوادون روی » می بوسد.
بیایید از بحران قیمتهای آزاد شدن حامل های انرژی ، فرصت احیای شوادونها را ایجاد کنیم.

                         

                                                                        مهران موزونی - والعاقبه للمتقین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۵/۱۳
مهران موزون

نظرات  (۱۶)

امام هادی (ع) اظهار داشت: حسادت همه حسنات انسان را از بین می ‌برد، خود برتر بینی سبب خشم مردم می‌شود. کسی که خود را بالاتر از همه بداند موجب خشم مردم و واکنش آنها در مقابل او شود. خودپسندی، خوشیفتگی، خود برتر بینی و خود بزرگ بینی هرکدام دارای معنای است که هرکدام در یک شخص باشد مضموم است.
امام هادی (ع) اظهار داشت: حسادت همه حسنات انسان را از بین می ‌برد، خود برتر بینی سبب خشم مردم می‌شود. کسی که خود را بالاتر از همه بداند موجب خشم مردم و واکنش آنها در مقابل او شود. خودپسندی، خوشیفتگی، خود برتر بینی و خود بزرگ بینی هرکدام دارای معنای است که هرکدام در یک شخص باشد مضموم است.
۲۷ مهر ۸۹ ، ۲۳:۴۳ یک دزفولی

شوخی میکنید؟؟؟

شوادون فقط یه اثر تاریخیه!!!نه جایی برای زندگی!
مثل اینکه بگین سنت حسنه ی آب خوردن از کوزه یا مشک!!!
یا اینکه انسانهای اولیه که تو غار مینشستن دور آتیش صمیمیت و دور همی داشتن،پس ما هم بریم بشینیم!!

جدای ازینکه الان گرما با قدیم قابل مقایسه نیستو رطوبتو سنگینی هوا و ..

حل بحران برق هم وظیفه ی دولته.نه اینکه...
بله البته مسئولینو اینا میتونن با اینکارا و این حرفا خود شیرینی بکنن خدمت دولتو ..و یه ترفیع مقامی بگیرن..

واقعا که..

=====
دوست گرامی
1- دیسون نظرشو میگه ، قانون تصویب نکرده که مردم باید به شوادوون ها بروند ، شما هم نظرتون محترمه ولی معلوم نیست قابل پذیرش هم باشه.
2- ثمرات استفاده از شوادوون چیزی نیست که بشه به لحاظ فنی زیر سوالش برد.
3- بله اتفاقا بنده در منزلم در تهران ، درست کنار فریزر ، یک کوزه قرار دادم و باهاش آب میخورم ، هیچ تضادی هم با فریزر داشتن بنده نداشته.
4- گمان میکنم : در قالب نقد ، حداکثرِ مخالفت «موافق نبودنه» نه «زیر سوال بردن».
موافق نیستید؟
5- در همین ایامی که شما شوادوون را از رده خارج میدانید ، بنده مستنداتی ( تصویری و عینی ) دارم که به شما نشان میدهد که کولر آبی در ته شوادوون های دزفولی کنونی ، بدون یک قطره آب ، فقط و فقط هوای خنک شوادوون را به اتاقهای بالا پمپاژ میکند و موتور کولر آبی کمی گرم میشود ( نه داغ) آنقدر که شما براحتی دستتان را روی موتور کولر قرار میدهید و دستتان نمیسوزد.
این معنی اش کابرد مفید شوادوون نیست؟
اگر کسی بخواهد به محیط خنک و ساکت و آرام شوادوون رفته و همین خنکا را مستقیما تجربه کند ،واپسگرایی و غارنشینی است؟
نه برادر یا خواهر محترم
با شما موافق نیستم
پیروز باشید و سلامت
۱۴ شهریور ۸۹ ، ۰۶:۵۷ رضا برادران
نمی توان مفاهیم این زیبایی های هزاران سال را در جملات ذهن صنعتی دزفولیان امروز نشاند؟
با سلام وآرزوی قبول بودن طاعات و عبادات همه مومنین در این ماه مبارک رمضان ، متاسفانه استعمار از آنروزی که پایش به مملکت ما باز شد با تلقین و بد جلوه دادن هرچه که رنگ از تمدن وقومیت و مذهب ما داشت ، تخم خودکم بینی را در اذهان پدران واجداد ما کاشت که امروز هم تتمه آن همین غربزده های ماهواره ای هستند که توهم اشتباهی از غرب دارند۰ دوست عزیز در تائید نظر شما در استفاده بهینه از مواد ومصالح طبیعی بعرض دوستان برسانم تعطیلات در استان گالیسیا در شمال غرب اسپانیا مشرف به اقیانوس آتلانتیک بودم و در این ناحیه بعلت فراوانی معادن گرانیت اکثر خانه ها چه قدیمی چه جدید ساز از لاشه سنگ صیقل نخورده گرانیت ساخته شده اند۰ در آنجا دهقانها بذر خود را در انبارکهای روی پیلوتی بنام کاناسریا انبار میکرده که اکنون کارآیی ندارد مع الوصف تمام خانه ها با غرور این بناهای زیبا را بعنوان سمبل فرهنگ قوم گالیسی مرمت وحفظ میکنند! حال چرا ما باید به بهانه مدرنیسم وتجدد تیشه به ریشه معماری کهن وزیبای خود بزنیم؟
سلام. می‌تونید تا چند ساعت دیگه-یا شاید تا آخر امشب- داستان جدیدم رو روی سایت انجمن داستان نویسی ماه ببینید. منتظر نقد و نظر دوستان هستیم.توی این داستان هم عرض ارادتی به دزفول قهرمان کردم
آدرس انجمن داستان نویسی ماه:
http://adm.persianblog.ir
۲۲ مرداد ۸۹ ، ۰۷:۰۷ رضا مخبر دزفولی
ساحل دلت را به خدا بسپار ، خودش قشنگ ترین قایق را برایت می فرستد . . .

ماه بخشش گناهان بر شما مبارک.



========
ممنونم همشهری عزیزم
امیدوارم که همیشه گل خنده بر لبان شما و خانواده ی گرامی بنشیند
دوباره سلام
صبح فراموش کردم بگم:
گفته بودید دوست دارید با قلم این خواهر کوچیکتون بیشتر آشنا بشید. باید بگم نوشتن رو همین تازگی ها شروع کردم. این یک ماهی هم که به دلیل ماه رمضان نمیتونم بیام کافی نت داستانها یا مطالبی رو که می نویسم یه جوری به سایت انجمن میرسونم. اینم آدرسشه:
http://adm.persianblog.ir/
دعا کنید دل شهرداری و مخابرات با اهالی کوپیته زودتر صاف بشه تا شاید ما هم صاحب خط ثابت تلفن و اینترنت خونگی شدیم
خداحافظ
==========
کوپیته رو زیباتر از زیبا کن و پر از امکانات
سلام
ممنون بابت نظری که درباره داستان شرنگ داده بودید
پیشاپیش حلول ماه مبارک رمضان رو تبریک میگم
ایام روحانی این ماه عزیز همشهریهارو از دعای خیر فراموش نکنید
سلام دوست خوبم
ا ا ا همشهری هستیم خوشحال میشم بیای یه سر بزنی به وبه ما
۱۷ مرداد ۸۹ ، ۲۳:۱۷ رضا مخبر دزفولی
سلام با احترام به روز هستم
سلام
مشکلی که شما به آن اشاره کرده اید در واقع قسمتی از معضلی کلان تر است که من از آن به «سنت گریزی» یا «مدرن پرستی» یاد می کنم. متاسفانه بدون اینکه عیبی و ضرری از سنتهای مفیدمان دیده باشیم داریم آنها را کنار می گذاریم و عوارض و هزینه های نه چندان اندک آن را نیز بر خود هموار می کنیم. زندگی مصنوعی ما عوارضی دارد که شاید به این زودی ها متوجه آثار آن نشویم و این عوارض یقینا پر هزینه تر از مشکل برق منطقه است که شما به درستی به آن اشاره کرده اید.
نمی دانم ... شاید فشار مالی بتواند ما را به برخی سنتهای حسنه مان باز گرداند!
یاحق
==========
فرمایش شما کاملا صحیح است
سلام
خاطرات بچگی رو برام زنده کردید. چقدر دلم برای خنکی شوادون مادربزرگ تنگ شده. گاهی وقتها فکر می کنم کاشکی حتی نسیمی از زندگی مدرن هم به دزفول نمی رسید. خدایا چه نعمتهایی رو از دست دادیم
راستی توی داستانی به اسم شرنگ یادی از ایام جنگ و موشک باران کردم. خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنید. داستان رو می تونید تو یکی از پست های قبلی وبلاگ پیدا کنید.
بچه بودیم وقتی برقا میرفت میرفتیم تو شوادون!!.... به جرات میتونم بگم درب شوادون خونه بابزرگم شاید 10 ساله که اصلا باز نشده!!... شایدم بیشتر....


ولی شما....

با اینکه منم به نسبت باهاتون موافقم ولی...

آیا خودتون به نوشته هاتون عمل میکنید؟... امیدوارم که اینطور باشه

=======
بنده اولین کسی هستم که شوادونهای دزفول رو روی آنتن های جهانی به تصویر کشیدم
سلام
در زمانه ای که آپارتمان نشینی با سرعت باور نکردنی دامن گیر همه میشود فکر نمی کنید صحبت از شوادون کمی دیر است ؟و باید به فکر راه های امروزی تر و هماهنگ با ساختار جدید باشیم؟
میدونی...اینا حرفه و هیشکی اینکارو نمیکنه.
البت باید دید که مردم چقدر میتونن فشار اقتصادی رو بعد از آزاد شدن قیمت ها تحمل کنن. ولی بعید میدونم که کسی هزینه کنه تا شوادون بسازه...
مخصوصن اینکه بعضی خونه ها حتا زیر زمین هم ندارن...
البت من نمی دونم زیر زمین چه فرقی با شوادون داره! من شوادون خونه پدربزرگ پدریم رو هم ندیدم حتا!!!!

=====
منظور از زیر زمین در این عکس ، همان شبستان است ، شبستان کم عمق تر از شوادون بوده و نمای ظاهری آن دارای چیدمان آجری ست ، در حالیکه شوادوون دیوارهای خام ( کمری) دارد