دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

1- چه زیبا بود آخرین کادر «در چشم باد» ، که بیژن نوباوه ی جوان ، با دستان نحیف خویش کلاکت زده و خبر تصویری فتح خرمشهر را می سرود. نمی دانم چند نفر از بینندگان توانستند پشت آن عینک قدیمی و یال های چفیه ی بیژن ، او را شناسایی کنند ، اما پس از کلاکت زدن نوباوه جلوی کادر دوربین ، همسرم ( بخوانید آغامون) فورا از جای جسته و گفت : اِ ..این آقای نوباوه اس .

فرزندانم فورا گفتند : کدوم بود آقای نوباوه؟؟

گوگل مقابلم بود ، زدم « بیژن نوباوه » و گفتم بیایید بچه ها..این آقاست .

- آهان اینه؟؟ میشناسیمش...دیدیمش...اَ اَ ...چقدر پیر شده بابا؟؟

و من به این فکر می کردم که آیا خود نوباوه عزیز در آن لحظه شاهد این سکانس هست؟ اگر هست ، آیا چشمش بیاد آن لحظه ی اهورایی درخرمشهر ، گریان نیست؟ آیا تشابه اسمی بیژن نوباوه در آخرین سکانس با بیژن در چشم باد اتفاقی است؟ یا خوش ذوقی جوزانی است؟


2- آقای جوزانی ، ضمن سپاس از نوآوری های فراوانی که در این سریال از شما دیدیم ، من جمله نوآوری در شبیه سازی برخی از واقعیات جنگ ، سوال اینجاست که :

آیا به شما نگفته بودند که فتح خرمشهر مدیون طراحی و دلاوری دو شیر شرزه بنام های حسن باقری و غلامعلی رشید بوده است؟

آقای جوزانی عزیز ، بجا بود تا در کنار نمایش صحنه های کربلایی از شهید عالیقدر حسن باقری ، از شهید زنده سردار غلامعلی رشید که هنوز هم پس از سی سال ، لباس رزم از تن بدر نکرده یادی میکردید. از اهل فن بپرسید تا به شما بگویند که این دو بزرگوار ، سری از هم سوا داشته اند در آن هنگامه های سترگ.

کما اینکه در آخرین قسمت ، فقط یک کلمه از زبان شهید باقری شنیده شد که نام «بچه های دزفول» را بر زبان آورد. جناب جوزانی ، فتح خرمشهر متعلق به همه ی ایرانیان است ، اما حضور پر رنگ آنانی که دهه هاست حق رسانه یی شان بجای آورده نشده ، دور از انصاف است. گردان بلال دزفول نه فقط در نبرد فاو ، که قبل ازآن نیز در مصاف فتح خرمشهر ، جانفشانی ها کردند.و همینطور بقیه بچه های خوزستان.

3-  بسیاری از چهارچوب های تصوری یک جامعه را رسانه در اذهان عموم رقم میزند. این چیزی نیست که کسی بتواند منکر آن شود.

دراین راستا یکی دیگر از گلایه های بنده از رئیس رسانه ملی و به تبع آن فیلمسازان عزیز کشورمان این است که چرا در اصلاح برخی پارادایم های غلطی که کارهای تصویری در جامعه رقم زده اند ، تلاشی نمی شود و بلکه به آن دامن هم می زنند؟

به قول ظریفی که می گفت : شاید ابراهیم حاتمی کیا بود که اولین بار در فیلمهایش ،خوزستانی ها را صرفا« عربهایی سیه چرده ، لاغر مردنی ، لوده و ...» نشان داد. اما بهر حال آنچه که از "خوزستانی جماعت" در اذهان ملی ایرانیان باقی مانده همینگونه است.

نگارنده سعی در تخطئه ی قومیت محترم عرب زبان خوزستان و یا افراد سیه چرده و ... را ندارد کما اینکه خود بنده یکی از سیه چردگان خوزستانی هستم.

اما برجسته کردن حضور یک قومیت خاص و یا یک جلوه بصری خاص ، از آحاد بخش خاصی از کشور ، قلب کردن حقیقت و است و بس.

خوزستان حقیقی قالی زیبایی است که ترنج های مختلفی از عرب و لر و بختیاری و شوشتری و دزفولی و قنواتی و .. دارد.

گل های قالی ترکیب جمعیتی خوزستان عزیز ، از انسانهای سبزه رو تا سفید و بور و چشم آبی های فراوان را در خود جای داده است.

خوزستانی های خونگرم ، صرفا لوده نیستند.


شیخ انصاری ها دارند ، ضرغامی ها دارند ، غلامحسین الهام ها دارند ، سید نعمت الله جزایری ها دارند ، شیخ جعفر شوشتری ها دارند ، مدیران بالای ناسای امریکا را دارند ، شهید علی هاشمی ها دارند ، شمخانی ها دارند ، شیخ جعفر کاشف الغطاء ها دارند.

آقای جوزانی عزیز ، خوزستانی ها شهید علم الهدی ها دارند. هنوز هم دارند.

شما چه نشان دادید؟ رزمندگان در چشم باد شما ( آنانی که خوش تیپ ، زیبارو ، فرمانده و زبل و زیرک اند) همه از تهران و جاهای دیگر آمده اند و خوزستان را ازدست دشمن نجات می دهند و سهم خوزستانی ها از این فتح و الفتوح ، تنها دوبرادر سیاه پوست آبادانی ست که اتفاقا یکی از آن دو گرفتار شایعاتی است که غیر منصفانه در خصوص آبادانی های عزیز در سطح ایران رایج گشته است :

الف : او عینک ریبون دارد

ب : او لاف زده و به دروغ می گوید که زن و فرزند ندارد تا بتواند جانفشانی کند.

نه آقای جوزانی عزیز  ، ضمن خسته نباشید و دست مریزاد ، باید عرض کنم که هنوز هم از این دست گلایه ها هست ...اما نمی خواهم مصداق داستان آن پدر و پسر باشم که مانده بودند که خرشان را چه جوری برانند؟

اما فرموده های اخیر مقام معظم رهبری را بیاد بیاورید که  مسخره کردن قومیت ها را حرام دانسته و موجب ایجاد ذمه ی عمومی بر گردن ناشر این موضوعات دانستند ، شما به تصورهای غلط در خصوص ابادانی های عزیز دامن زدید ، آنهم خیلی قوی و پر رنگ .

آقای جوزانی در صبوری و معرفت مردم خوزستان همین بس که ، در ازای یک شوخی نابجای روزنامه ایران با قومیتشان که هیچ ، در برابر این تمسخر و شوخی عریان در یک سریال بزرگ مثل در چشم باد هم به خروش عمومی نمی آیند و تنها درد و گلایه این مورد را در درون می ریزند.

اما اگر باردیگر قرار بود پروژه ای را در خصوص خوزستان کلید بزنید ، دعوت می کنم چندی به خوزستان تشریف بیاورید تا هم دلاوری و صفا را در آنان ببنید و هم تنوع رنگ پوست را و هم وزانت شان و شخصیت اجتماعی شان را.

اما « در چشم باد » افتخار رسانه ملی می ماند.


                                                                             مهران موزونی - والعاقبه للمتقین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۳/۲۹
مهران موزون

نظرات  (۳)

باز هم نگاه منتقدانه ای که قابل تحسین است
خوب نوشتی همشهری! خدا خیرتون بده.
با سلام وبلاگ خوبی داری بهت تبریک میگم.امیدوارم موفق باشی.و همین طور بلاگ نویسی رو ادامه بدی.

راستی اگه خواستی منو با نام دانلود آهنگ و فیلم و آلبوم جدید لینک کن و به منم بگو با چه نامی لینکت کنم.