دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

۴۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دیسون» ثبت شده است

اول اینکه :

از زمان جلوس حضرت آقا(روحی له الفدا) بر کرسی ولایت امر مسلمین تابحال چنین خنده ی معصومانه و از ته دلی از معظم له ندیده بودم.

و برای عاشق چه بهجتی دارد که این گلخند را بر چهره معشوق ببیند.

دُیُم آنکه :

در واتساپ (علیه اللعنه) کُنج دنجی داریم بنام شوادون که به مثابه استراحتگاهی خنک ، دلنشین و کم جمعیت که معدودی از دوستان دسفیلی دغدغه مند فرهنگ دسفیل که جسم و جانشان مزین به عشق ولایت و فرهنگ اصیل بومی شهرستان دزفول است.

 در صحن مطهر شوادون سعی داریم از اصالتهای ناب دسفیل بگوییم هر چند گاهی فضا به رجس اخبار سیاست ملوث میشود اما قطب نمای دسفیلی شوادونی را گم نمیکنیم.

الغرض..

پس از انتشار عکس فوق در پایگاه معشوق از شاعران گروه که عددشان کم نیست درخواست کردم هرکدام یک دوبیتی درباره خنده ی شیطان شکن سیدناالقائد بسرایند.

نتیجه فراتر از انتظارم بود :

بخوانید و برای طول عمر امام خامنه ای مدظله الشریف و پایداری قلم این شاعران متعهد و گمنام دسفیلی دعا کنید :

پرویز عظیمی

با خنده ات آقا دل ما میلرزد

از شوق و ازین لطف خدا میلرزد

صدبوسه به دستان جوانمردانی

کز هیبتشان خصم شما میلرزد

شیطان بزرگ را، چه کوچک دیدیم

وقتی که چو بید از قضا میلرزد


رسا

لبخند تو تقبیح سکوتِ ... است

فریاد علیه خائنین وطن است

تحسین سپاهیان دریایی دل

آنان که اسیر دستشان اهرمن است


حسین خوشکام

لبخند تو آیه های از ایمان است

در فتنه پیش روی، اطمینان است

ای نفسِ به مطمئن رسیده، قلبم

با خنده ی تو حَصین جاویدان است


منوچهر پور عبدی

لبخند تو عشق را به تصویر کشید

خطی زصفای دل به تحریر کشید

لبخند تو را چو نیک دیدم آقا

شیطان بزرگ را به تحقیر کشید


لبخند تو خطی از امانست علی

لبخند تو فیض بیکرانست علی

ایدوست به خشم خصم لبخند زدی

لبخند تو فتح جاودانست علی


بر رزم دلاورانه لبخند زدی

بر همت پهلوانه لبخند زدی

لبخند تو خصم را به خشم آورده

بر خشم سبکسرانه لبخند زدی


 محمدکوره پز

چون ماه میان آسمان تابیدی

درسینه عاشقان خود جاویدی

لبخند خلیج فارس را دیدم من

وقتی که به عجز دشمنان خندیدی


امیر ابراهیمیان

از خنده ی تو خنده به لب آمده است

وز خنده ی تو خصم به تب آمده است

از عمق خلیج فارس تا عمق خزر

بهر دشمنت روز به شب آمده است

پیداست زفرم خنده ات آقاجان

بر روز نفاق و کفر، شب آمده است


رسول پاریاب

لبخند تو پُر ز معنی ای مرد شریف

رفته ست نفوذ این تبسم به قطیف

با دوست بخندیدی و با خصم عبوس

این خنده کجا و خنده هایی که ظریف!!


غلامرضا مه لقا

آغا هَمَمُون بسیجی و جون به کَفِیم 

تو گوهَرُمونی اُموهَم لِف صَدفِیم 
وَختِی بِنِشینه گُل ِخَندَ به لَبات 
مَحشَر بِبُوَه یَقه درون صَف به صَفِیم

گلخنده ی آقا چه شکوفاست 
معنای تــــــولا و تبراست 
لب خند بزن ای گل زهرا (س)
گلخنده ی تو عین تســــــلاست

علیرضا بی باک

لبخند تو دل به قاف و سینا ببرد          

غم از تن و روح و جان و دلها ببرد

اینگونه ترا من از خدا می خواهم

سجاده ی تو جهان به بالا ببرد


دوستانی که علاقمند به شرکت در این میهمانی هستند سرایش شعر خود را به دیسون ارسال نمایند تا به همین پست افزوده شود.

بازنشر در پایگاه 598

بازنشر مطلب با ذکر منبع بلا مانع است

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۴ ، ۰۹:۱۰
مهران موزون


امیرالمومنین ع فرمود : اوصیکم به تقوی الله ونظم امرکم.

متاسفانه بخش دوم کلام آن حضرت یعنی «نظم در امور» همان چیزی است که در کشور ما -حتی بین بچه های ارزشی و دلسوز انقلاب-کمتر احساس میشود.
تجربه نشان داده که هرجا «تقوی» مزیّن به «نظم در امور» شد پیروزی و فتح را به دنبال داشت.
پر واضح است که افراد و گروههای «نظم پذیر» ، فرهنگ و ظرفیت «سیستم پذیری» را نیز خواهند داشت و طراحی سیستمی یکی از تضمین های کسب پیروزی است.
همیشه از اینکه خیل جوانان دلسوز ، باهوش ، پای کار و انقلابی در دزفول به دلیل فقدان فعالیتهای سیستمی منظم یا سرخورده و سرگردان شده و یا اقدام به مهاجرت به خارج از دزفول میکنند ناراحت بوده و هستم.
شهرستان دزفول (و البته حومه وسیعش) غالباً مشکل زیادی برای ایجاد روحیه تقوی گرایی در ذایقه جوانانش ندارد زیرا ژن تقوی همراه مردم این دیار به دنیا می آید بلکه «تقویت تقوی» در این حوزه کارساز است.
اما آنچه که بسیار حیاتی می نماید لزوم نهادینه سازی روحیه و اخلاق «نظم پذیری و سیستم گرایی» در بین نیروهای مخلص و پرانرژی شهر است.
خصوصا آنکه به دلیل هوش ، استعداد و توانایی ذاتی بالایی که بچه های این دیار دارند متاسفانه با وسوسه ی ابلیس به سمت جمله ی رایج «مو دونم تو ندونی» هدایت میشود و نهادینه شدن این جمله در جان و تن جوانان عزیز دزفولی یعنی «عدم سیستم پذیری»!!
موسسه فرهنگی مهراب را مدتهاست که رصد میکنم.

نظم پذیری و سیستم ریزی شان در برهوت سیستمی دزفول تحسین برانگیزست.
بچه هایی با انگیزه، منظم، متعهد، پای کار و البته کیّس!
البته هستند گروههای این چنینی دیگر در دزفول که البته هنوز در دوره ی نوزادی و نورسیدگی به سر میبرند که نُضجشان قلب هر انسان انقلابی را به شعف وا میدارد.
موسسه مهراب اما،
هوشمندانه، ساختارمندانه،سیستماتیک و پیگیر!!
چندسالی است که حرکت آهسته اما «پیوسته» خود را دنبال میکند.
بسی جای تاسف است که نگارنده بابت این نوشتار و تحسین موسسه مهراب نگران باشد که خناسان مستقر در شهر، به جای کمک به این شجره های طیبه اقدام به طرح ریزی میان مدت برای آزار و اذیت ایشان نمایند.
بسی تاسف!

اما از هرچه بگذریم! سخن دوست خوشترست :
موسسه فعال مهراب کلاسهای خوبی در دست برگزاری دارد   کلیک کنید +

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۴ ، ۱۸:۴۸
مهران موزون
فضای مجازی و ابزار آن، هم فرصت است و هم تهدید، که آنالیز فرصتها و تهدیدات آن ساعتها مجال میطلبد.

این متن،
هشداری برادرانه است به همسنگران عزیزی که مخلصانه در فضای مجازی اقدام به بارگذاری و بازنشر محتوا میکنند و نیتی جز خدمت به ارزشها ، مردم و نظام مقدس جمهوری اسلامی ندارند. اگر آنچه را که در دوخط بالا آوردم «تعهد» بنامیم واضح است که «تخصص» الزام دیگر فعالیت ارزشی و تکلیف مدارانه در فضای مجازی است. اما، آیا تعهد و تخصص برای جنگ نرم و مشخصاً فعالیت در فضای مجازی کافیست؟
متاسفانه پاسخ منفی است.
اگر یک کنشگر فضای مجازی، متعهد به ارزشهای والای انقلاب اسلامی باشد و در زمینه فعالیت خویش متخصص هم باشد ، حداکثر واجد یک «دانش» نسبی همراه با انقیاد قلبی به ماموریت های ارزشی خویش است.
لکن یک الزام سوم هم وجود دارد که نگارنده آن را «بینش سایبری» مینامد.
طی ماههای اخیر، دزفول عطرآگین بوی شهید و شهادت پس از 27 سال از گذشت دفاع مقدس بود. خیل مردم شهیدپرور دزفول در تب و تاب شهادت لاهوتیانی همچون شهید هیودی و شهید ابوالقاسمی آنچنان سوختند که گویی همه دزفول عضو مستقیم خانواده های خونی و نسبی این عزیزان بودند. شک نیست جوش و خروشی که برای دفاع از حرمهای اهل بیت علیهم السلام هم اکنون شنیده میشود ثمره ی خون این بزرگواران است و مگر خاصیت فرهنگ شهادت غیر از این است که از خون هر شهید هزاران شهید می روید؟
اما بعد..
1- چندی پیش در جلسه ای خاص که با برخی از خبرنگاران ارزشی و حزب اللهی و البته حرفه ای در تهران داشتیم به یکی از دوست داشتنی ترین خبرنگاران عرصه رسانه (که در تعهد و تخصص ایشان هیچ شکی نیست) نکته ای را یادآور شدم که لازمست به عنوان یک نمونه میدانی دراینجا بیان شود.
این خبرنگار محترم در زمان شهادت سردار همدانی در سوریه حضور داشت و به عنوان اولین دهنده ی خبر شهادت این سردار، موجب شد که روابط عمومی سپاه پاسداران کل کشور در اعلام خبر شهادت سردار همدانی دچار اعوجاج شود.
جالب این بود که این خبرنگار محترم در آن جلسه مدعی بود که کارش در اعلام خودسرانه ی خبر شهادت سردار همدانی صحیح بوده و حق نبوده تا به وی تذکر دهند.
به ایشان گفتم : جان برادر، ابتدا به ساکن، شما یک مسلمانید و یک مسلمان در چیزی که در آن تملکی ندارد حق تصرف ندارد. خبر شهادت یک سردارکلیدی از سپاه اسلام چیزی نیست که خبرنگاران محترم بر اساس اصول «تصاحب خبر» و یا «آزادی بیان» در آن حق دخل و تصرف داشته باشند. چه بسا اینکه حساس بودن جایگاه سردار همدانی ممکن است به زمان مناسب اعلام خبر شهادت ایشان مربوط شود و چه بسا مبادی ذیربط امنیتی سپاه پاسداران لازم بدانند یکروز و یا حتی چند روز دیرتر خبر را اعلام کنند. آیا شما آنقدر سواد امنیتی دارید که برای زمان اعلام خبر شهادت سردار همدانی ها رأساً تصمیم بگیرید؟ آیا مطمئن هستید که زمان بندی اعلام این خبر ربطی به امنیت جانی عده ای از رزمندگان ما در سوریه ندارد؟
آن خبرنگار محترم که همچنان چهره حق به جانب داشت در برابر عرایض حقیر سکوت کرد.
من اما این را «عدم بینش رسانه ای» مینامم.

2- همگان شاهد بودیم که در ایام انتشار عمومی اخبار شهادت مدافعان دزفولی حرم، جنب و جوشی در میان دلسوزان و دغدغه مندان ایشان در شبکه های اجتماعی موبایل به راه افتاد. گاهی چند روز مستمر، اخبار متناقض از زنده بودن یا نبودن شهید ابوالقاسمی دست به دست میشد. به وضوح مشخص بود که همرزمان این شهدا به مدد ابزار اطلاعرسانی موبایل و.. شخصاً اجتهاد کرده و اخبار را از سوریه به فضای مجازی دزفول پرتاب میکردند و هیچکس هم مسئولیت عواقب و تهدیدات این موضوع را برعهده نمیگرفت. در اینجا به برخی آسیب های این امر اشاراتی خواهیم کرد :
الف- آیا دوستان و همسنگران فعال در فضای مجازی که داعیه حزب اللهی بودن و انقیاد به ارزشهای دینی و انقلابی دارند برای اقدام غیرمسئولانه ی انتشار اینگونه اخبار «حجت شرعی » دارند؟
(حجت قانونی پیشکش)
ب – آیا رفقای متعهد و حتی متخصص مان(که در نشر و بازنشر اینگونه محتواها نقش و مشارکت دارند) متوجه هستند که عقبه ی اطلاعاتی تکفیری های جنایتکار، رژیم صهیونیستی است؟ دوستان نمیدانند یا فراموش کرده اند که یک نسخه از سِرورهای نرم افزارهایی همچون واتساپ در اورشلیم مستقرست؟ واقعا همسنگران محترم نمیدانند که پخش اطلاعات، تصاویر و هویت رزمندگان مدافع حرم یک عَمَلگی رایگان (با عرض پوزش) برای اسراییل و تکفیری ها محسوب میشود؟ آنهم ما دزفولی ها که قرص ترین دهانهای زمان جنگ ایران و عراق را داشتیم.
ج – خودمان را جای خانواده های این عزیزان بگذاریم :
خبر میرسد : آمجتبی شهید شده.
خبر بعدی : نه تایید نشده..فعلا زخمی شده
خبر بعدی : حقیقت دارد..شهید شده.
واقعا این شکنجه روحی برای خانواده ی این عزیزان نیست؟
زهی تاسف،
ما به همان سادگیِ کلیک کردن و بازنشر تصاویر و اخبار رسیده از صحنه نبرد، در حال آزار ، اذیت و شکنجه خانواده هایی هستیم که سید مجتبی ها و امیرعلی ها ، آنان را به ما سپرده اند.
و آیا ما دزفولی های مستقر در کنجِ امنِ خانه، چنین رسم و مرامی داریم؟
ما اهل آزار و اذیت روحی خانواده شهدا و رزمندگانی هستیم که برای امنیت خانواده ی ما اعزام شده اند؟ حاشا و کلا.
پرمسلم است این اتفاقات ناشیانه و از روی «عدم بینش سایبری» است.
حقیقت این است که همه ما بشدت نیازمند مسئولیت پذیری بدون دستور هستیم.
بیایید اجازه دهیم یک منبع واحد خبری، که مسئولیت امر را برعهده دارد به هرشکل و هر زمانی که تشخیص داد اخبار مربوط به مدافعین حرم دزفولی را به سمع و نظر مردم قهرمان دزفول برساند.
3- از شهدای مدافع حرم دزفولی که بگذریم اینروزها مجدداً اخباری درخصوص مدافعین حرم دزفولی شنیده میشود . کیست که نداند شکل امنیتی و خبری جنگ با تکفیری ها و دفاع از حرم اهل بیت علیهم السلام در سوریه و عراق تفاوتهای ماهوی بسیار با دفاع مقدس 8 ساله دارد. ایران هنوز در موضع اعلام رسمی این مسئله نیست و «تلویح خبری» در دستور کار نظام است. از سویی صحنه نبرد سوریه پر از ایهام و نفاق میدانی است و رزمندگان اسلام نه تنها باید بجنگند بلکه بشدت در تیررس نیروهای اطلاعاتی عربستان و اسراییل و ترکیه هستند و چه بسا این عزیزان که جانشان و حتی تحویل جنازه شان بابت اطلاعات و تصاویر تبادل شده در شبکه های اجتماعی موبایل، تحت الشعاع قرار گرفته است.
نمونه اش سردار شهید کجباف که جنازه ی مطهرش به دست تکفیری ها افتاد و قرار بر تحویل گیری سهل و ساده ی آن بود اما از دریچه فضای مجازی به هویت ایشان و جایگاه حساسش پی بردند و جنایات مضاعفی در قبال پیکر مطهر این شهید و زمان و چگونگی تحویل پیکر ایشان صورت گرفت.
سوال : آیا دوستانی که عجولانه و مستقیماً در بستر نشر و بازنشر اخبار شهادت سردارکجباف نقش و مشارکت داشتند هیچ احساس عذاب وجدان دارند؟ (از صراحت قلم خود پوزش میطلبم)
سخت است که ما در عین حال خشم و نفرتی که از اسراییل جنایتکار داریم در خدمت اهداف اطلاعاتی او باشیم آنهم رایگان.
الغرض،
شور دفاع از حرمهای اهل بیت علیهم السلام باز هم دزفول را فرا گرفته است. متاسفانه شب گذشته اطلاعات و اخباری دراین خصوص در گروههای مختلف واتساپی منتشر شد. دردناک تر متون عاشقانه ای بود که بسیجیان عزیز همشهری در منقبت فلان سردار سرافراز اسلام همراه با عکس نیم تنه و با کیفیت ایشان منتشر نمودند.
به خاطر آوردم که 7 ماه قبل، وقتی از زیر پل شریعتی دزفول برنامه های زنده تلویزیونی مربوط به چهارم خرداد1394 را مدیریت میکردم همین سردار نازنین اسلام را به برنامه دعوت کردیم که ایشان با لباس بسیار ساده (و حتی میتوانم بگویم : مندرس) تشریف آوردند و فرمودند :
فلانی درباره فعالیت های مستشاری بنده در جبهه های ....اشاره نفرمایید مشکل امنیتی دارد.
سوال این است : اکنون چه شده است و کدام سکوی امنیتی به ما علاقمندان ایشان مجوز داده است که اطلاعات و تصاویر مربوط به وی را با شور و هیجان ، روی بیرق واتساپ بزنیم؟
4- شاید بدبینانه به نظر برسد رفقا،
اما همانطور که در زمان جنگ ایران و عراق ، ستون پنجم دشمن با نفوذ در شهرها (من جمله دزفول) اطلاعات مربوط به مکانها و افراد را انتقال میداد این احتمال را بدهیم که همین حالا هم ستون پنجم سایبری دشمن در صفوف سایبری ما نفوذ کرده و با دادن اطلاعات تایید نشده ، ذایقه خبرپراکنی مان را تحریک کنند.
یادمان باشد که دشمن در ترور مربوط به صفی آباد ثابت کرد که پای کارِ برهم زدن امنیت میدانی ما نیز هست.
 5- العاقل یکفی بالاشاره

ارادتمند همه شما : مهران موزون
۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ دی ۹۴ ، ۱۰:۵۵
مهران موزون

هنوز از داغ شهادت شهید هیودی التیام نیافته ایم که گُلی دیگر از دیار سلحشوران شوریده حال دزفول، پرپر شد.

سیدی دیگر از سادات شهرمان به نزد مادرش زهرای اطهر شتافت تا به همراه شهید والامقام «شهید هیودی» در محضر سالار شهیدان شهادت دهند که هورمونهای شهادت در دزفول هنوز فعالند.

هنوز هم صُلب پدران دزفولی ژن شهادت دارد.

هنوز هم از سینه مادران دزفولی شیر شهادت میجوشد.

هنوز هم دزفول مخزن جوشش منابع انسانی کم نظیری است که همیشه رتبه دزفول را در رنکینگ جنگ و جهاد بالا نگه میدارد.

در روزگای که عمده ی ما در تب و تاب «نان و نام» هستیم، جوانان بی ادعای بسیجی دزفول نزد امام زمان عج، آبروی پایتخت مقاومت را با نثار خون خود حفظ میکنند.

برای دزفول، شهید هیودی فتح باب کاروان شهدای مدافع حرم بود.

شهادت سیدمجتبی ابوالقاسمی اما،

نشان داد که این راه، بی پایان است.

اینروزها،

کم نیستند رفقای دزفولی که باخبر می شویم از عزیمتشان به جبهه های نبرد برای هزیمت تکفیری های ملعون.

مرحبا بر شما که رتبه و رنکینگ دزفول را در جدول سلحشوری ایرانیان بالا میبرید و پرچم شهدای هشت سال دفاع مقدس دزفول را مجددا برافراشتید.

مرحبا.



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۴ ، ۱۰:۰۱
مهران موزون

چندی پیش در مسجد بلال سازمان ، پیکر همکارمان را تشییع میکردیم.

همکاری که در منا به شهادت رسیده بود.

کناری ایستاده بودم و میگریستم.

ناگهان حسین نمازی را دیدم.

همان «آقای دوربینی» را میگویم (اینهم از هنرهای کامران نجف زاده بود که او را «برند» کرد).

جالب این بود که آقای دوربینی، پیش از آغاز تشییع جنازه، در حالیکه بالای سرتابوت ایستاده و میگریست دائما سرمیچرخاند و با رصد دوربین ها سعی در جاگیری مناسب داشت.

من اما،

نمیدانستم برای همکار شهیدمان بگریم یا به حرکات بامزه حسین نمازی بخندم.

الغرض..

مدتی است متوجه نکته ای شده ام.

و آن اینکه در میان مسئولین هم عشق «قرار گرفتن در کادر» کم نیست.

شاید بتوان گفت : در هر شهری و هر مجموعه ی کاری، عده ای «آقادوربینی» وجود دارد که استاد «جاگیری» در همایشها، سمینارها، تشییع جنازه ها، افتتاحیه ها، جشن ها و تودیعها و معارفه ها هستند.

البته کسی چون آقای حسین نمازی ، نه مسئولیتی دارد و نه دستش به جایی بند است، خودش هم گفته است که صرفا علاقه به شهرت و دیده شدن دارد.

اما واضح است که مدیران و مسئولین دوربینی، دلیل عشق دیوانه وارشان به کادر دوربینها چیست؟

من در سازمان خودمان هم میشناسم کسانی را که اینگونه اند.

کار و شغلشان با دوربین و آنتن نیست اما دائما دنبال شوی چهره و حضور خود برای آگران دیسمان خویش در افکار عمومی و البته اذهان آقایان مافوق است.

دزفول هم از وجود چنین اشخاصی مستثنی نیست.

من مدتهاست که «آقای دوربینی» دزفول را پیدا کرده ام.

او براستی مجنونی است که دائما دنبال لیلای دوربین است.

کافیست کمی اهل رصد تصاویر خبری دزفول باشید تا «آقای دوربینی دزفول» را بیابید.

من خودم از نزدیک با این شکارچی دوربین مواجه بوده ام.

احتمالا وی پس از خواندن این مطلب، تا مدتی از دوربین ها فاصله میگیرد تا مثلا لو نرود.

اما آنچه مسلم است آقادوربینی ها نمیتوانند ترک عادت کنند.

خصوصا اگر در رده مسئولین باشند و نیازمند ارتقای سمت.

شما هم حدس بزنید که آقای دوربینی دزفول کیست؟

(لطفا از ارسال اسامی مورد حدستان خودداری فرمایید)

مخلص آقای دوربینی دزفول

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۴ ، ۱۲:۴۰
مهران موزون

دانشمند معزز و ارجمند،

جناب آقای دکتر محمدعلی رامین،

مصیبت وارده را به شما و خاندان محترم رامین تسلیت عرض کرده و برای جنابعالی و بازماندگان آن مرحوم صبر جمیل و اجر جزیل از درگاه خداوند منان خواستارم.

ارادتمند شما : مهران موزون


پی نوشت جهت استحضار خوانندگان محترم دیسون :

درپی درگذشت جناب آقای عبدالعظیم رامین (برادر گرامیِ دکتر محمدعلی رامین) به اطلاع می رساند مراسم تشییع ایشان امروز(11محرم) از ساعت 9:30 از مسجد محسنی (کوچه شهربانی سابق) به طرف آرامستان شهیدآباد صورت میگیرد و مراسم ترحیم آنمرحوم نیز امروز در مسجد محسنی از ساعت 15 تا 17 منعقد میشود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۱۰:۴۷
مهران موزون
طی روزهای سخت و خبرساز مجلس (خصوصا در یکشنبه ی برجامی) بسیاری از مردم شهیدپرور شهرستان دزفول نیز مانند تمام ملت ایران، اخبار عملکرد مجلس را از رسانه های مختلف دنبال میکردند تا از نظر و عملکرد نماینده ی شهرشان در خانه ملت آگاه شوند.

هرچند بسیاری از نمایندگان موافق و مخالف برجام ، خیلی شفاف و صریح مواضع خود را از تریبون مجلس و دیگر رسانه ها و یا حداقل از وبسایت های شخصی شان علنی و آشکار ساختند، لکن نه در وبسایت رسمی نماینده دزفول و نه در هیچ کادر دوربینی از رسانه ملی، خبر و اثری از ایشان و چگونگی رأی و عملکردشان در مهمترین مصوبه دوران نمایندگی اش قابل رویت نبود.

بناچار،

اینجانب متنی محترمانه و مشفقانه خطاب به وی درخصوصِ لزوم اعلان رأی و موضعش در «یکشنبه برجامی» مجلس در فضای مجازی منتشر کردم.

متاسفانه،

چند اوباش سایبری، گویی که از سوی آقای پاپی وکالت تام الاختیار داشته باشند شروع به هجمه و هتک این قلم نمودند.

نگارنده اما،

پس از افشای نام جناب آقای پالنگان در لیست صدنفره ی مشهور به "موافقین برجام" ، از فعالان دغدغه مند فضای مجازی دزفول خواستم ، زود قضاوت نکنند و صبوری پیشه سازند تا نماینده محترم به دزفول تشریف فرما شده و خودشان توضیح دهند که رای موافق داده اند یا مخالف؟ و چرا؟

گذشت..

و همانگونه که پیش بینی می شد آقای پاپی به دزفول نیامد و سکوت کرد تا آنکه آبهای «یکشنبه برجامی مجلس» از آسیاب افتاد سپس تشریف آورده و با چندتن از دانشجویان بسیجی شهرستان جلسه تشکیل داده و سخنانی سوال برانگیز و بعضاً نامربوط به موضوع، ارائه کردند و در لفّاظی های دور از شأن یک نماینده مجلس اقدام به فرافکنی و ... نمودند  + (که نمیخواهم دراینجا وارد آن شوم).

دومین بیانیه را اما،

خطاب به ایشان (محترمانه و لکن با لحن انذار) در فضای مجازی منتشر ساخته و از وی خواستم از مردم شهرستان دزفول بابت تاخیر در اطلاعرسانی عذرخواهی کند.

به ایشان تذکر داده و گوشزد کردم که فضای پرسش و پاسخ در خصوص عملکردشان در تصمیمات مهم جاری مجلس را به موضوع انتخابات شش ماه دیگر ربط ندهند.(که داده بودند)

به او یادآور شدم که مردم شریف شهرستان دزفول از لیوس تا چغامیش همه دوشادوش هم و یدواحده در انتخابات شرکت کرده و انشاالله اگر ایشان را لایق دیدند مجددا راهی مجلسش خواهند کرد و الخ..

اینبار اما،

تعداد اوباش سایبری که به بهانه هواداری از آقای پاپی زاده به اینجانب حمله کردند از انگشت های یک دست بیشتر شد.

برخی با نام و هویت جعلی و برخی مثلا هویت مشخص!

صد البته،

تجربه 15 سال حضور در فضای مجازی کشور، بنده را آنقدر پخته کرده که بدانم در فضای محتوایی اینترنت وقتی مه نورفشانی کند جوابش چیست؟.

خواه این «مَه» حضرت آقا روحی له الفدا باشد خواه شمع کم فروغی همچون حقیر!

در اینجا چند سوال مطرح است :

1- به عقیده بنده، جناب آقای عباس پاپی زاده پالنگان، پشتیبان چنین اراذلی نیست و با مشی آنان هم موافق نیست، ولی به عنوان یک نماینده متعهد مجلس شورای اسلامی بر ایشان لازم است که در جریان آنچه که در فضای رسانه ای (حداقل درباره خودش) میگذرد قرار گیرد و بی خبر نباشد و تکلیفش را با چنین کسانی که خود را هوادار پاپی زاده نمایانده و بنام هواداری از وی به فعالان جبهه انقلاب حمله میکنند روشن کرده و از آنان طبق اصل توّلی و تبّری اعلام برائت کند تا خدای ناکرده مصداق «سکوت به معنای رضایت است » نباشد!

لذا از ایشان پرسش میشود :

جناب آقای نماینده،

آیا شما این افراد و این ادبیات را به عنوان حامیان خویش تایید میکنید؟

آیا موافقید که عده ای بنام هواداری از شما ، وجهه و چهره جنابعالی را نزد مردم تخریب و منفور کنند؟

آیا خبر دارید که طی چند روز گذشته، مردمی که انتظار داشتند (پس از آنهمه تاخیر در اعلام عملکردتان) به شهر بیایید و خبر از رأی مهم تان بدهید، اکنون با عملکرد و سخنان این اوباش معلوم الحال، چه قضاوتی ممکن است درباره شما بکنند؟

بنابراین، اینجانب به خاطر دهسال کِبَر سنی و عقلی که نسبت به جنابعالی دارم عرض میکنم :

شرط عقل است تا هرچه سریعتر برای ترمیم خرابی هایی که این اراذل در فضای مجازی نسبت به شخصیت شما در پس زمینه اذهان عمومی دزفول ممکن است ایجاد کنند اقدام عاجل نموده و از آنان اعلام برائت کنید.

دلسوزانه تأکید میکنم :

تجربه نشان داده که هیئت نظارت بر انتخابات شورای محترم نگهبان، دقیق ترین رصدها را بر افرادی مثل جنابعالی و آنچه که در حواشی تان میگذرد انجام میدهد،

آنهم نه فقط از سکوی نظارتی دزفول، بلکه از دفاتر هیئت نظارت در تهران هم، بازخوردهای مربوط به شما و تمام محترمان دیگری که دهانشان بوی کاندیدا شدن را میدهد مورد بررسی دقیق قرار میدهند تا هیچ گندم نمایی نتواند به مردم جو بفروشد.(البته بلانسبت جنابعالی)

الغرض،

آیا میخواهید اجازه دهید عده ای اوباش بنام هوادار!! (شبیه فحاشان در استادیوم های ورزشی) شما را ناپاسخگو جلوه دهند؟

مردم گریز و فراری از پرسش و پاسخ بنمایانند؟

نگارنده بر این باور است که عباس پاپی زاده پالنگان چنین خواسته ای ندارد.


2- حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای ابوهلال (ریاست محترم دادگستری شهرستان دزفول)،

طی چند روز اخیر مصاحبه کرده و به خوبی درباره رسیدگی به شایعات و بزهکاری های سایبری اعلام موضع نمودید و نوید دادید که امنیت در فضای سایبری دزفول برقرار است، که جای تشکر دارد.

اما آیا استحضار دارید وقتی کسی مانند اینجانب (که قدرت دفاع از خود را درفضای مجازی و ... در برابر هجمه وحدت شکنانِ اوباش دارم) ، این چنین مورد توهین و هتک قرار میگیرم، تکلیف جوانان پرامیدِ شهرستان دزفول که میخواهند برای حضرت آقا در فضای مجازی سربازی کنند (در برابر این هتاکان به عِرض و آبروی افراد) چیست؟

آیا باخبرید که جوانان اهل قلمِ حزب اللهی وقتی این همه میدان هتاکی را علیه امثال بنده (که افسر جان برکف سیدناالقائد در فضای مجازی هستم) در سطح شهرستان دزفول، باز و فراخ می بینند از فعالیت ارزشی و ... دلسرد میشوند؟

و آیا حضرت آقا نفرمود : دلسرد کردن جوانان کشور خیانت به ناموس ملی است؟؟

مگر دزفول پلیس فتا ندارد که قداره بندان واتساپی به خود اجازه میدهند حقیر را به اسم کوچک و نام خانوادگی و خاندانم، مورد هتاکی مستقیم قرار دهند؟ آیا در فضای کنونی که دشمنان نظام ، امنیت فیزیکی دزفول را نشانه رفته اند صحیح است که عده ای اوباش در زمین دشمن غدّار بازی کنند و امینت سایبری امثال حقیر را فدای منافع نامشروع خویش کنند؟

وقتی امام خامنه ای مدظله العالی فرمودند : اهمیت فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی است.

آیا نباید برای امنیت قلم های دلسوز و متعهد در فضای محقر و جمع و جور مجازی و رسانه ای دزفول مشغول خدمت به نظامند فکری کرد؟

آیا سقف فضای آزادی بیان در شهرستان دزفول اینقدر پایین و کوتاه است که کسی حق ندارد از نماینده شهر که کرسی شهر در مجلس را به او سپرده اند سوال کند؟

عرض پایانی

شهرستان دزفول با همه اقوام نازنینش،

با همه شهرها و شهرک هایش،

با همه روستایی ها و شهرنشینانش،

آماده ی جانبازی و سربازی برای انقلاب بوده ، هست و خواهد بود و به هیچ فرصت طلبی اجازه نخواهد داد «فضای پرسش و پاسخ» از مسئولین را بسته و از نمد اقوام دسفیلی، عرب یا لرِ شهرستان دزفول برای خود کلاهی بسازد.

همه بدانند،

هر که میخواهد در دزفول صاحب میز باشد باید از شهیون و سردشت گرفته تا سیاه منصور و اسلام آباد به مردم این شهرستان پاسخگو باشد و اتفاقا هر میزی پاسخگوتر ، ماندگارتر!

این مشی انقلاب و اسلام و قرآنی است.

آنان که به دنبال بستن دهانها و قلمها در دزفولند گوشهایشان را خوب باز کنند،

هیچکس کنار شما نخواهد ماند!!

نه عباس پاپی زاده پالنگان و نه هیچ کاندیدای دیگری با شما اوباشان هتاک، همراهی نمیکند.

دوران بازی با اذهان عمومی و عدم پاسخگویی به مردم گذشته است.

باور کنید!

باور کنید دزفول امروز با دزفول چهار سال قبل تفاوت زیادی دارد.

و این، رسانه است که مردم را روز به روز بیدارتر میکند.

 والعاقبه للمتقین

مهران موزون

29/7/1394

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۴ ، ۱۱:۱۸
مهران موزون

بسم الله الرحمن الرحیم

ریاست محترم شورای فرهنگ عمومی شهرستان دزفول

حضرت حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای قاضی دزفولی دامت برکاته

سلام علیکم

احتراماً ضمن عرض تبریک روز بزرگ مباهله، نظر به اینکه اخباری در خصوص ترویج پوششی جدید از مصادیق تهاجمات فرهنگی مانند ساپورت و ... در رسانه ها به گوش میرسد که «مانتوهای شیشه ای» نام دارد و ظاهراً دامنه ی این پروژه ی صهیونیستی به خیابانهای اهواز هم رسیده که مستدعی است دستور فرمایید دبیر محترم شورای فرهنگ عمومی آن شهرستان، در اسرع وقت، ضمن تهیه گزارشی تحقیقی و میدانی در این خصوص و طراحی راههای پیشگیری از شیوع این پوشاک شنیع و ضدشرع در سطح شهرستان اقدام فرمایند.

درین راستا پیشنهاد میشود از مبادی مختلف قانونی و ارگانهای ذیربط برای انسداد مسیرهای تولید،فروش،خرید و استفاده علنی این محصول اقدام شود.


باتشکر و آرزوی توفیق برای آن جناب.

فعال فرهنگی و رسانه ای : مهران موزون

1394/7/16



به پیوست : تصاویر و لینک اخبار پوشاک مورد اشاره   +   +


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۴ ، ۱۵:۲۸
مهران موزون

مردم و مسئولین دسفیل بدانند که شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه الشریف، هیچ نیازی به دسفیل و دسفیلیان ندارد و این دزفول است که بازنده ی بی توجهی به سالروز تولد صاحب مکاسب است. روز عید غدیر برای تمام جهان تشیع هرچه چقدر مبارک است برای دزفول(بابت سالروز تولد حضرت شیخ) میمنتی مضاعف دارد.

نمیدانم این کم توجهی ها تعمّدی است یا سهوی و از روی کم سلیقگی؟

حواستان باشد آقایان محترم،

شیخ به دزفول بزرگ نمیشود بلکه این دزفول است که با نام آن یگانه ی دوران میتواند خود را برکشد.

زهی افسوس برای فرصتهایی که یکی پس از دیگری میسوزد و از دست میرود.

خاتم المجتهدین چونان خورشیدی در آسمان فقاهت میدرخشد و ما هر چقدر روی خود را از خورشید برگردانیم نمیتوانیم وجودش را منکر شویم.

پس،

من لم یشکر المخلوق...



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۴ ، ۱۱:۴۱
مهران موزون

بیشتر بخوانید +

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۲:۲۴
مهران موزون