شام غریبان من
دوشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۸۹، ۰۷:۲۰ ق.ظ
آمدم به دزفول ،
اما گرفتار بودم.
خدای حسین(ع) میداند که کنج خانه ی یکی از بستگان تمام مدت پای یکی از کارهای ناتمام و مهم شغلی خویش بودم.
و تنها عصر تاسوعا بود که ساعاتی به دل جماعت زدم و چند عکس گرفتم .
این یکی تقدیم به شما :
شام غریبان ، غریبانه دزفول را ترک کرده و با دلی عطشان از مجلس حسین خارج شده و به دل جاده زدم.
تا سال دیگر خدا چه خواهد؟
زنده باشم یا نباشم؟
۸۹/۰۹/۲۹
دیسونت خیلی پر باره و ملا میکنه هرکس بیاید
موفق باشید