دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

آن شب سخت گریستم

چهارشنبه, ۲۲ دی ۱۳۸۹، ۰۱:۵۴ ق.ظ

از یاد نمی برم روزی را که در محضر شما نشسته و گفتم : مهندس! اصالت دزفول در خطر استحاله و تخریب است.

با لحنی سرشار از غرور و عشق به دزفول گفتید : هویت و اصالت دزفول هیچگاه از بین نخواهد رفت.

گذشت ....

تا حدود سه سال بعد ( همین امسال) که « در مسیر زاینده رود» را روی آنتن فرستادید.

شبی در حال تماشای سریال ، هم زمان اخبار سایبری را روی نت بوک جستجو می کردم که به خبر عذرخواهی حسن فتحی (کارگردان سریال) از مردم شریف اصفهان برخوردم که از اهالی نصف جهان!! بخاطر ضعف بهنوش طباطبایی در تکلم به گویش اصفهانی پوزش می خواست.



چرا؟

فقط به این دلیل که مردم اصفهان به پر قبایشان برخورده بود که چرا یکی از ستاره های سینمای ایران از پس گویش شهرشان بر نیامده است.

و این اعتراض در حالی صورت گرفته بود که سریال درمسیر زاینده رود ، عملا سریالی در خدمت صنعت گردشگری اصفهان بود و بس.

آن قاب های گل و بته ای دوربین و آن آگران دیسمانهایی که فتحی با استادی تمام از اصفهانِ ناشناخته!! بسته بود جای تشکر هزاران باره از سوی مردم اصفهان را داشت.

اما اصفهانی ها که در ایران زمین ، به طلبکار بودن و دست بگیر داشتن شُهره اند (ضمن ادای احترام به آنها) تمام این خدمت رسانه ای سازمان شما را نادیده گرفتند آقای مهندس!

و تنها نقطه ضعف ناچیز سریال را ( ضعف بهنوش در تکلم به گویش اصفهانی) آنقدر به شکایت نشستند که سازمان به انحاء مختلف به دلجویی از آنها پرداخت.


مهندس!

اینجا بود که ، آن شب پای سریال درمسیر زاینده رود ( بخوانید درخدمت زاینده رود) گریستم.

و سخت گریستم.

برای چه؟

برای شهر پدری شما.

برای دزفول که داشته هایش روز به روز به تاراج بی توجهی ها و خواب آلودگی های فرزندانش می رود.

آقای مهندس ضرغامی عزیز!

از قدیم گفته اند که : با حلوا حلوا دهن شیرین نمی شود برادر.

باور بفرمایید ، اینکه صرفا دلتان به پیشینه ی فرهنگی دزفول قرص باشد خیالی بیش نیست.

از شما می پرسم :

فرزندان شما چقدر به گویش شهرتان تسلط دارند؟

و مگر غیر از این است که زنده بودن یک زبان به این است که مورد کاربری و تکلم قرار گیرد؟

آیا خبر دارید که چند درصد از مادران امروزی دزفول با کودکان خویش به گویش دزفولی تکلم می کنند؟

خوشبختانه مرکز تحقیقات صداوسیما ، قوی ترین و دقیق ترین نظر سنجی ها را در کشور انجام می دهد ، لذا خواهش دارم از جایگاه رئیس رسانه ملی (نه یک دزفولی) دستور فرمایید یک تحقیق میدانی ساده در این خصوص به عمل آید تا حقیقتی تلخ بر شما آشکار شود.

شما را به خدا ، حقوق رسانه ای مردم شهرمان را به رادیوی نحیف دزفول حواله ندهید که همچون شمعی در برهوت فرهنگِ سرگردانِ امروزِ شهرمان سوسو می زند و با امکانات و نفرات کمی که دارد به هیچ وجه در حد و شان پیشینه فرهنگی شهر اجدادی بنده و شما نیست.عزیزانی که در رادیوی دزفول غیرتمندانه این شمع را روشن نگه داشته اند خود نیز وقوف دارند که ظرفیت و نیاز دزفول به رسانه ای محلی بسیار بیش از اینهاست.

آقای مهندس ضرغامی؛

اگر قرار بود در این 6 سال ریاست تان بر حساسترین دستگاه نظام ، به همگان اثبات کنید که شائبه رانت استخدام و بکارگیری همشهریانتان به شما نمی چسبد ، باید عرض کنم که کاملا موفق بوده ایدو دیریست که همگان (اول از همه دزفولی ها) این حقیقت را پذیرفته اند و حرفی در آن نیست.

اما جان برادر!

گمان نمی کنید برای اثبات «نداشتن اخلاق قوم گرایانه» قدری دچار افراط شده اید؟

یکبار دیگر عرض می کنم : حواله حقوق رسانه ای مردمی را که  «حضرت روح الله آرزوی دیدارشان را داشت» به همین رادیوی کم امکاناتِ دزفول ندهید.

آیا می خواهید بنده باور کنم که شما خبر ندارید که حفظ اصالت ها و باورهای نیکوی سنتیِ جای جای این سرزمین (من جمله دزفول) جزو سیاست های کلان رسانه ملی است؟

و خبر دارید که جزو سفارشات موکد حضرت آقا(روحی له فدا) هم هست.؟

آیا می خواهید بنده باور کنم که شما از حجم تکلم و پخش برنامه های استانهای آذری زبان به زبان آذری خبر ندارید؟

از سیمای استانی کردستان چطور؟

سیمای استانهایی همچون لرستان نیز براحتی به زبان شیرین لری برنامه هایشان را پخش می کنند.

و مگر در غیرت و دلاوری دزفول و دزفولیان شک دارید؟(اگر استانهای یاد شده بابت غیرت و دلاوریشان چنین میدان و اختیاری دارند)

آقای مهندس حقوق رسانه ای دزفول را به سیمای خوزستان هم حواله ندهید و می دانید که منظورم چیست؟

اگر هم اندکی شک دارید لطف کرده و از مدیرکل محترم سیمای استان خوزستان بخواهید تا سهم گویش دزفولی را در سیمای استان خوزستان به شما گزارش دهد (البته غیر از برنامه هایی که صرفا زبان دزفولی را با لوده گری به سخره می گیرند)

همه حرف من این است که امثال شما و جناب مخبر می توانید پرچمدار نهضت « جلوگیری از استحاله فرهنگی دزفول» باشید.

آقای مهندس!

بگذارید هر که هرچه می خواهد بگوید اما شما را به جده ات زهرا قسم ، به پیشنهاداتی که در زیر ارائه می شود بیاندیشید و نگران از این نباشید که در سطوح بالای نظام ، کسی به شما کنایه ای مبنی بر ایجاد رانت برای دزفول بزند.

بنده به کرات دیده ام و شنیده ام که آقایان آنقدر از دزفول و دزفولی خاطرات خوش و باعظمت دارند که مطمئنا شما را تحسین هم خواهند کرد.

1- دستور فرمایید تا رادیو دزفول را توسعه همه جانبه دهند (منابع مالی، انسانی و زیر ساخت)

2- دستور فرمایید برنامه های رادیو «دزفول» صددرصد به « دزفولی» تکلم کنند و لاغیر.

3- دستور فرمایید تا شورای سیاستگزاری متشکل از پژوهشگران و فرهیختگان دزفولی (مقیم و غیر مقیم) تشکیل شده و نظارت کامل بر محتوای ارائه شده داشته باشند.

4- دستور فرمایید تا رادیو دزفول روی کانال های ماهواره سیمای استانها قرار گیرد و دوربینی زنده استودیوی آن را پوشش دهد به نحوی که دزفولی های غیرمقیم به مردم شهر پدری متصل باشند.

5- دستور فرمایید تا وبسایت کاملی برای این رادیو ایجاد شده و رادیو دزفول به شکل استریمینگ (streaming)روی اینترنت قرار گیرد تا در اقصی نقاط جهان امکان بهره برداری دزفولی های دور از وطن از این رادیو امکان پذیر باشد.

6- مهم : مسئولین محترم شهر به بنده اطلاع دادند که چندی پیش سازمان صداوسیما ایجاد پنج شهرک سینمایی در پنج نقطه کشور را تصویب کرده است اگر چنین است دستور فرمایید تا دزفول به لحاظ فرمانداری ویژه بودنش ، به لحاظ پتانسیل های محیطی ، به لحاظ..... شمول این مصوبه شده و یکی از شهرک های پنجگانه در این شهر مظلوم ساخته شود.

7- جناب ضرغامی ، بیست سال از جنگ می گذرد ، سهم تاریخ جنگ دزفول از سیمافیلم و شبکه های فیلم ساز رسانه ملی کجاست؟

بپذیرید برادر!

بپذیرید که گویش دزفول کمترین چیزی است که در حال انقراض است.

در مسیر زاینده رود ، رودی را به تصویر می کشید و « بودنش » را در اذهان نهادینه می کرد که از نحیف شدن رود شهر شما ، جان می گیرد.

سید!

آن شب پای سریال شما ، برای شهر پدری شما سخت گریستم .


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۱۰/۲۲
مهران موزون

نظرات  (۳۵)

سلام.من دزفولی نیستم اصلا جنوبی نیستم.هر وقت میزنم شبکه شما تو ساعتا مختلف یه برنامه از خوزستان نمیبینم.صدا و سیمای خوزستان خیلی تنبله از اهوازم ما ندیدیم چه برسه به شهر مقاومت.
سلام
جناب آقای مهران موزون
بسیار خوشحال شدم که اولا" پس از مدت ها رد پای از شما دیدم و ثانیا" بسیار خوشحال شدم که این همه دغدغه شهرمون داری . به نظر مو هم وا اقدر به گوش افراد خواند تا روزی که از خو بیدار بوون البته اگر دیر نبوه...

======
سلام خدا بر خاندان بزرگوار افشه باد
دلم برای همه تان تنگ شده است.
سخت.
۲۹ دی ۸۹ ، ۰۳:۵۲ کنجکاو ناشناس
حالا نمیشد سوالش را هم ببینیم ؟
و ببینیم که جواب خیر برای این سوال مناسبه یا نه؟؟؟؟!!؟؟؟

======
نگران نباشید
جواب مناسب بوده.
سلام همشهری حال شما ؟؟
فقط یک سوال می خواستم بدونم((.....))
خوشحال میشم بهم جواب بدید البته سوالم رو حذف کنید لطفا" فقط در حد اینکه بله یا خیر بگید برام کافیه ...پیشاپیش بخاطر لطفتون ممنون !!

===
خیر
برادر بزرگوارم آقای موزون سلام

از این که صدای ما را به "جاکار" می رسانید بسیار ممنونم . بی قضا.............من نمی دانستم که شما در مرز پرگهر دست اندرکار بودید ببخشید ولی خوب شد که دیگه تمومش کردن چون وقتی دکورش را میدیدم یا صدایش را می شنیدم بی تعارف از تکرار و یکنواختی اش هولون ( بهترین تعبیر برای عرض حال) می کردم - حالا تا تنور گرمه من سوء استفاده کنم-این جام جم که مثلا باید ویترین صدا وسیما باشد گاهی مایه شرمندگی میشود همه بیننده ها که مهاجران دهه 60- 70 نیستند ، گاهی فکر می کنم آقایان جام جمی اصلا به این فکر نمی کنند که ممکن است ساکنان آنور آب به جز هله خندی و به قول عجم ها هجو، از تلویزیون وطنی انتظار فرصت سازی برای تعالی اندیشه هم دارند. خلاصه این که "این شبها" را به نام هرگز تنهایی پخش می کنند جهت تعالی اندیشه هایی که یا ساعت یک شب بیدارند یاشاغل نیستندو صبح ساعت 9 بی کارند جهت تغذیه اندیشه از طریق تلویزیون! این نهایت لطف عزیزان است که بنده به شخصه از طرف خود و دوستان و خانواده از همین هم ممنونم.
اما از مسولین شهری.... چه تهران نشین ها و چه دزفولی ها به یک تلنگر محکم نیاز دارند تا اولا دعوا و دو دستگی و ببخشید لج و لج بازی و دید بسته را کنار بگذارند و ثانیا نمی دانم شاید باید توی گوششان فریاد زد که کمی هم سلیقه و نوگرایی و حساب و کتاب و تلاش برای بهتر شدن نه از طریق "هولکو"! در انجام امور هم بدنیست.
درضمن در سفر قبلی جمله ای را از یکی از همشهریان آموزش پرورشی شنیدم که گمان کنم آفت باور های مردم در دل ناراضی و در ظاهر راضی شهرم باشد وجای تاسف اینکه این باور یک معلم بود :

نسه م سوار قطاریم تا کی رسه ایسگاه پیاده بویم ....................................
و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.
خلاصه اینکه در این رابطه دلم پر قصه است.......................................

===
همه کَسونی برام
1- مو تهیه کننده مرزپرگهر نبیدوم. مو فقط سوتا مرزپرگهره سی دسفیل بَسوم. مو فیلما می دسفیلشه بَسوم.
2- قبول دارم که جام جم مدیریت با ثباتی نداره.
3- سیل به او معلم ناامید مکن برام. سیل ب مو کن که دِرام اُمیدوم.
4- نمگویی کجویی تا بختر جووابته داهام؟
5- دل موهم پر غصه و پر قصه اس . دلوم هوف اُورد.
برادر عزیزم هرچند نوشته شما واگویه درد دلی بود از عمق جان خیلی از فرزندان دز ولی ............... تاب نیاوردم که این مطلب را ذکر نکنم که" لهجه شهرمان را دریابید " که سهل است باید از جناب ضرغامی پرسید که آیا اصلا این که شهر آباء و اجدادی ایشان در سطح جهانی چگونه معرفی می شود برایشان اهمیت دارد یا خیر؟ چند سالی است که ساکن شهر فرنگ هستم وبیننده شبکه پاره پوره و بی کلاس (دربرابر شبکه های ملی ) جام جم ،به صورت مداااااااااااااااااااااام، هستم. تا آنجا که به یادم می آید از حدود 4 سال پیش تا همین تابستان امسال برنامه ای به نام این جا خوزستان پخش می شد که البته به شهادت این برنامه وزین که به روال برنامه های اوایل دهد 70 شمسی ساخته شده خوزستان یعنی دزفول! چون فقط یک برنامه اش معمولا پخش میشد و آن هم در مورد دزفول بود آن هم چه دزفولی!!!!!!!!! چرقو، درده، رمنیده و گمنیده و قس علی هذا...... هر بار که جام جمی های عزییییییز تصمیم به شاد کردن قلب رییسشان می گرفتند ،حد اقل هفته یک بار و بی اغراق بیشتر، اینجا دزفول را روی آنتن جهانیشان می بردند و آن لحظه بود که همه خانواده ما دست به دعا می شدند که خدایا در این لحظه حداقل آنهایی که ما پز شهرمان را به آنها داده ایم ( با ادبیاتی به اندازه ده تا دیسون!) این برنامه را نبینند. و من قسم خورده ام اگر دو کلک از روی آقایان برادر مرتبط با همدیگر! را ببینم ........

======
خارم یا براروم
صدقه سرت بام
مو خودوم از تهیه کنندون و کارگردانون شبکه جام جم بیدمه.
یادته می برنامه « مرز پر گهر » سو ره (سه بار) دزفیله بوردم سر آنتن تا ترِسوم گلِ بته نشون دام.
یادته؟؟
بوخدا بووم درومه می چله توسون فیلم بردوری کوردوم.
اما مِی شهر ، مسئولین هیچ حمایت نکوردن.
ایسون هم می تیام.
این کامنتته پرینته بگروم ، نامه بنویسوم بداهامش مدیر شبکه جام جم.
اما گومت دونسه باد...هالم می جام جم شهر شیپَ لووَه.
هر کوجویی خدا یارت با.
ضمن تشکر از مبحث شایان توجهی که باز کردید.
ما همواره از این که سیمای سراسری ، خوزستان و جنوب را با دشداشه و ... نشان میدهند ، همیشه در عذابیم و هر جا که دستمان رسیده تذکر داده ایم - ولی مشکل از مسئولین استانی است که هر گزارشی که از خوزستان برای مرکز ارسال میکنند ، حتما با ضمیمه یک پیر مرد دشداشه پوش همراه است - در عین حالی که حرمت دشداشه و لباسهای عشایر محترم عرب زبان و سایر قومیتها به جای خود محترم است ، ولی نباید اینقدر یکسو نگری باشد . در اخبار استانی سیمای خوزستان هم اغلب از اخبار شهرستان دزفول به عنوان بزرگترین شهرستان استان دریغ میشود و ما که ساکن اهواز هستیم همواره از این مطلب آزرده خاطریم .
به هر حال به خدا وا میگذاریمشان .

=======
خدایا این کامنت را خودت بر قالی سلیمان بنشان و به دفتر آقای ضرغامی در تهران برسان.
۲۵ دی ۸۹ ، ۲۳:۵۰ نسیم ونغمه
درود بر شما که زیبا نوشتید مطلب را خواندم .و لذت بردم
======
زنده باشید
باز هم خدمت جناب شوکتی عزیز
ضمن تائید کلی نظرات شما ، اما ظاهراً شنونده همیشگی برنامه ها نیستید چون برنامه آش ورشون سه سال است که پخش نمی شود و به جای آن برنامه بنگ پسین پخش می شود و همانطور که در کامنت قبلی تاکید کردم روند بهتر کردن گویش دزفولی از جانب همه گوینده ها از سالها قبل شروع شده وهنوز ادامه داره و البته با شما موافقم که هنوز با ایده آل فاصله داریم... در مورد موضوع ضرورت تفاوت گویش رسمی در رادیو و گویش محاوره ای بین مردم ؛ فکر می کنم جناب موزون که تجربه بیشتری دارند بهتر بتوانند توضیح دهند...

=======
از قدرت های پنهان گویش دزفولی آن است که تفاوتی بین لحن زنانه . مردانه آن وجود دارد و نشانه اش کشیدن آواهای گویش در لحن زنانه و کوتاهتر کردن آوا در لحن مردانه است.
نکته ی بدیهی و واضحی که تا کنون کسی از حضرات بدان توجه و نگاه تحقیقی نکرده است.( و هر کدام از لحن ها در جای خویش نیکوست)
البته اگر قرار باشد که به گویش دوازی(dewazi) یعنی دزفولی-اهوازی سخن بگوییم که ناچاریم : کفش را بگوییم : kosh در حالیکه درست آن kowsh است.
یا عدد پنج را با گویش دوازی بگوییم : painj در حالیکه درست آن penj است.
ببخشید اینجا فونتیک فرانسه نیاز بود که بنده تایپ آن را بلد نیستم.
بهر شکل فرق بین دزفولی رسمی و محاوره ای در همان عمق دادن به آواهای آن است.( که فرق زیادی نیست)
در لندن هم بین محلات بالانشین و پایین شهر واژه ی MOTHER را با تفاوت تلفظ میکنند طوری که سیاهان جنوب شهری « مافر» میگویند و کمی از بینی خارج میکنند حروف این واژه را.
درست مثل بالای تهران که مامی تلفظ و پایین شهر که ننه گفته میشود.
یا خود دزفول که از مامانی تا دایه در نوسان است.
که نباید این فرق و تفاوت ما را به چاه ویل گویش دوازی (دزفولی - اهوازی بیاندازد).
مسعود عزیز؛
چه اشکال دارد برادر کمی از برنامه بنگ پسین ات را برایمان آپلود کنی در زمزمه تا در موردش بحث کنیم؟
اتفاقا کار قشنگی میشود .
۲۵ دی ۸۹ ، ۰۰:۲۶ دکتر علیرضا مخبر دزفولی
سلام
ممنون که خبرم کردید..من فقط جمعه ها میرسم به دوستان سر بزنم ولی شما لطفا مرتب تشریف بیارید....متنتون هم عالی بود وحقیقتی واضح وبی تردید در اون بود.خدا کنه مسئولین ....چه عرض کنم.یا علی

=====
یا علی
۲۴ دی ۸۹ ، ۲۳:۴۵ محمد حسن
باید از امثال آقای "رامین" خواهش کنم از اتهام زدن به یک قومیت به صورت عام پرهیز کنند.
گیرم مطلب آقای موزون قومیت گرایانه بوده -که اصلا چنین نیست و کاش توضیح سمت راست وبلاگشان را می خواندید- ولی شما حق ندارید یک درخواست ساده فرهنگی در محدوده استان را که منطبق بر قوانین کشور هم هست به یک نسبت زشت (قومیت گرایی) منتسب کنید. آن هم با متهم کردن تمام دزفولی ها.

شکر خدا که ما از بیماری خاک و خون پرستی -و همزمان خاک و خون ستیزی- آزادیم. اما حواسمان هست که الگوی زندگی آینده ما -همانطور که بالاترین مقامات کشور اشاره کرده اند- هم اسلامی است و هم ایرانی. منظور از ایرانی هم فقط یک قوم خاص نیست. مسلما شامل هر سنت منفی یا خرافی هم نمی شود. حالا سوال اینجاست که چرا باید یک شهر با عقبه غنی تاریخی و فرهنگی به خاطر اصرار بر حفظ سنتهای مثبت و اصیلش و از آن جمله گویش زیبایش، مورد چنین هجمه ای قرار بگیرد؟
تازه جالب اینجاست که هنوز مطلب «نگاه بچه های ما» که ناظر بر حذف یکی از رسوم منفی بود از وبلاگ دیسون حذف نشده است. اما مطالعه سرسری شما از مطالب آقای موزون جنابتان را به یک چنین برداشت عجیبی رسانده است.
امیدوارم علت انتقادتان هم فقط همین عدم دقت باشد.
یاحق
، اما واقعیت اینه که لرها (بخصوص بختیاریها)هم دارای اصالت و هم تاثیر تاریخی در جامعه ایران و هم ویژگیهای مثبت متعددی دارند که رویارویی شما با اونها بدون شک بازنده مشخصی داره ، دل به چند تا کارمند در رده های مختلف نظام بستن اونم به امید انجام فعالیتهایی که سمت و سوی قوم گرایانه داشته باشه ( که دزفولیها در این مورد کوس رسواییشون به صدا دراومده) در مملکتی که رهبری بانفوذش بارها تاکید بر پرهیز از اقدامات قوم گرایانه کرده ، انتظار معقولی نمیرسه. محدوده جغرافیایی دزفولی ها بخوبی مشخصه ( چند تا محله شهری) جمعیت هم که یک فاکتو کمیتی هستش و معین، خودتون قضاوت کنید کجای حرفها و انتظاراتون باواقعیت جور در میاد، چند وقت پیش از بچه های ایذه شنیدم که میگفتن مسئولان شرق استان که شامل ایذه و مسجدسلیمان بزرگ(مسجد سلیمان و لالی و اندیکا و هفتکل) و رامهرمز و باغملک و امیدیه و... بارها به ضرغامی فشار اوردن که چرا برخوردش در مورد عملکرد رسانه ملی! در استان ما اینقدر قوم گرایانه است!.. خوشحال میشم نظرتون رو بدونم( نه از طریق ایمیل ، که از طریق همین وبلاگ)... تا نگاه میکنی وقت رفتن است / باز هم همان حکایت همیشگی... بدرود.

=======
اینجا دزفول است و هر کسی که در آن زندگی میکند لاجرم باید مدافع منافع آن باشد.البته اگر کسی مانند من از وطن دور افتاده ولی باز هم دل در گرو اعتلای آن دارد آزاد است و دستش هم درد نکند (غیر از خودم). اما کسانی که در این شهر زیست میکنند فارغ از قومیتشان(هر قومی که باشند) وظیفه دارند تا نگاهبان و نگران منافع دزفول باشند. شما هم هرجا هستید مدافع منافع همانجا باشید که این بهترین کار است. البته اگر دوست دارید به دزفول هم خدمت کنید دستتان را می بوسیم . بسم الله
دوست گرامی متاسفانه نمیتوانم به شما اجازه دهم دیسون را به محل نزاع های قومی تبدیل کنید.
خوش آمدید
دست علی به همراتون
سلام. راستش حرف برای گفتن زیاد دارم ولی وقتشو نه..اما خلاصه حرفهامو با زبون ساده و مختصر و مفید عرض میکنم که امیدوارم نظرمو حذف نکنید: من یک جوان بختیاری هستم و هیچ گونه تصعب بی جایی ندارم( البته این به این معنی نیست که به اصالت و قومیت خودم بی تفاوت باشم - که اصلا نیستم) اما راستش با شناختی که از شما دزفولیها پیدا کردم(اول از دور و حالا از نزدیک) خوب فهمیدم که چرا مردم دیگر مناطق نسبت به شما نگاه بدبینانه ای دارند. بنظر من مقصر اصلی این موضوع خودتون هستید که توان درک واقعیت هارو ندارید. بین دوست عزیز! بالاخره ایران یک کشور برگ و چند قومیتی ست و شما با جمعیتی حداکثر حدود 150000(با احتساب جمعیت غیر دزفولی این شهر با جمعیت237000 نفر) چطور این انتظارات رو دارید!!؟ مثلا خودتون جمعیت قوم لر که شامل بختیاری ها و لرستانی ها میشه رو در نظر بگیرید ! نفوذشون توی استان رو و ... شما خودتون رو فریب میدید که دیگران رو میخواید نبینید و به معنی واقعی کلمه سرتون رو زیر برف کردید! من با دوستای بختیاری اهل دزفولم رفت و آمد زیادی دارم و میدونم چقدر بین شما و اونا عدم تفاهم هستش ،البته موضوع دیگه اینه که اکثر بختیاری های شهرستان دزفول از طوایف ضعیف قوم بختیاری هستند(بویژه معیشتی) و این خو د تا حدود زیادی توی درک شما تاثیر منفی گذاشته_ هر چند نسل جدیدشون واقعا امیدوار کننده هستند و نوع برخورد شما داره مسیر اونها رو بر مبنای تضاد شکل میده- ،

====
از ابراز لطف شما ممنونم
اما پاسخ :
متاسفانه اعداد و ارقام شما اشتباهه عزیزجان.
دزفولی ها فقط در کرج 100000 نفر هستند و یک نفر رو تونستن راهی شورای شهر کنن ( بدون اینکه سعی در استحاله فرهنگی کرج داشته باشن)
شما توجه ندارین که دور و بر استان خوزستان ، چهار صداسیمای استانی وجود داره که شبانه روز دارن به قوم بزرگ لر (اعم از چهارلنگ یا هفت لنگ) میپردازن و سهمی که از صداوسیمای خوزستان هم اشغال کردین کمی غیر منصفانه اس.
ضمنا : شما متوجه نیستین که قومیت یک میلیون نفری دزفول به دلیل پراکندگی در حال استحاله اس.
شما ظاهرا 500000 نفر دزفولی الاصل ساکن اهواز رو از قلم انداختید.
برادر گرامی.
اینکه کسی به فکر حفظ اصالت هاش باشه بده؟؟؟
من که در دیسون از قومیتهای دیگه حرفی نزدم.
درد شهرمون رو داریم.همین.
۲۴ دی ۸۹ ، ۰۵:۲۳ حبیب شوکتی نیا
در مورد کوچ عشایر گویا درست نتونسم بیان کنم . من خودم یکی از زیبایی ها ی منطقه رو همین کار تاریخی و سنتی می دونم که متاسفانه این روزا داره از بین هم میره . یعنی به قول استاد باستان پاریزی تمدن ماشینی حالا تو کوچیدن عشایر هم سرایت کرده و داره اون سنت دیرینه رو از بین میبره . نمی دونین وختی یه عشیره رو تو یه بارکش موتوری می بینتم که دارن کوچ می کنن ف چقده دلم میگیره .
من منظورم این بود که اگه قراره به منطقه ی ما کوچ کنن چرا بایستی از لرستان کنترل بشن . این یعنی چی . جز اینکه معلمی که در بیشه ی عباس آباد دزفول از لرستان کنترل میشه ، به خودش حق میده که انوطوری کار کنه و ساعت یازده مثلن هنوز سر کلاسش نباشه ؟ منظورم این بود .
و اما در مورد ناراحتی آقای پرموز از سخن بنده : دست برقضا منظورم از دزفولی حرف زدن با لهجه ، مجری آش ورشون بود که گویا خود ایشون هستن . که دقیقن مث اهوازی ها دزفولی حرف می زنن . من یه رفیق رامهرمزی دارم که نزدیک بیست ساله تو دزفوله . ایشون با اینکه الان بازنشسته ی آموزش و پرورشن و تو دانشگاه درس میدن ، خدا وکیلی دزفولی رو از مجری آش ورشون کم لهجه تر و رسمی تر حرف میزنن .
من این حرفو اگه زدم به خود آقای کاظمینی هم کفتم . غرضم انتقاد بود نه توهین یا کم اهمیت نشون دادن زحمت بچه ها . اما عزیز من دزفولی محاوره یی و رسمی یعنی چه ؟ ما داریم از یه گویش حرف می رنیم . تو بایستی دزفولی حرف زدن درونیت شده باشه تا بتونی به راحتی دزفولی حرف بزنی . اون مسئله ی معادلات واژه یی اصلن ربطی به داشتن لهجه نداره .
با پوزش و خاکساری نسبت به همه ی عزیزان .
و درود .
========
باید بشنوم اجرای آقای پرموز را .
اما بعد...
منظور بنده از «دزفولی اتوکشیده» به هیچ وجه «دزفولی-اهوازی»(دِوازی) نبود.
رفیقی دارم بنام آقای مهندس امیر رعیت پیشه که دزفولی سلیس را بسیار زیبا تلفظ میکند.کاش میتوانستم نمونه ای از گویشش را به سمع نظرتان برسانم.
سلام جناب موزن عزیز
چند سال پیش که اویسی رو دیدم ( یکی از بازیگران نقش آقای کاوسی) و بهش گفتم ضرغامی دزفولیه با تعجب تکذیب کرد و دیگرانی که در جمع بودن نیز و منم هیچ دفاعی نداشتم گفتم شاید شایعس پس ایشون خودشون رو دزفولی نمی دونن.
دوم اینکه خیلی خوبه این دغدغه ها مطرح شده اینجا همین مطلب و مطالبات دیگه رو می شه ویرایش شده آماده کرد و سایر دوستان فعال نیز در وبلاگشون می تونن منتشر کنن اینجوری هم شاید به گوش آقایون نرسه اما این دغدغه عمومی تر می شه
مشکل اول ما اینه خیلی مسائل هنوز به عنوان یک مسئله طرح نشده و فقط در حد یک حرف ساده باقی می مونن
==========
ایشون دزفولی هستن و اوائل دهه 50 خورشیدی ساکن تهران شدن. حوالی میدون گمرک. در حقیقت مهندس بچه میدون گمرک تهرونه.
اما همه اینا دلیل نشده که عشق دزفول از دلش بره.
خبرشو دارم که طول سال تنشو به آب دز میرسونه ایشون و عرض ارادتی میکنه به این آب مقدس.
گفتم آب مقدس شونه هام به لرزش افتاد و اشکم سرازیر شد آقای مهندس آذرکیش.
نمیدونم چرا بزرگان شهر روی فرهنگ مردم شهر برای حفاظت از این آب مهربان وتاریخی کاری نمیکنند.
این کافی نیست که فقط دز رو دوست داشته باشیم.
بلکه باید مراقبش هم باشیم.
جانم فدای قطره قطره اش باد.
در فیلمی که از بنده در سی دی شما هست متوجه شدید که بیشتر تصاویرمو به بهانه های مختلف از رود پدری گرفتم.

حضور محترم جناب آقای شوکتی نیا:
موضوع محلی کردن برنامه ها و در واقع تغییر زبان برنامه های رادیو دزفول بخصوص برنامه های محلی آن هنوز در اول راه است و فکر می کنم باید به این رادیو با امکانات بسیار اندکش فرصت داد تا بتواند به اهداف عالیه مردم شهر دارالمومنین برسد البته با نظر ایشان در خصوص لهجه دزفولی گوینده اش با عرض پوزش موافق نیستم بدلائل ذیل: اولاً بهر حال بین گویش دزفولی در یک تریبون رسمی و دزفولی محاوره ای باید تفاوت باشد و این اختصاص به این گویش ندارد(برای مثال می توانید به رسانه های آذری زبان و تکلم عادی آذری زبانها در کوچه و بازار توحه کنید)
ثانیاً خیلی از مطالب وواژه ها بخصوص در زمینه مذهبی در گویش دزفولی قابل معادل سازی نیست و شاید این تفاوت از این موضوع ناشی می شود و بالعکس در برخی موضوعات محلی نیز واژه معادل فارسی وجود ندارد و این هم کاملاً طبیعی است.
ثالثاً شاید اگر آرشیو برنامه های قبلی برنامه های محلی رادیو دزفول را بشنوید حتماً تصدیق خواهید فرمود که نسبت به قبل به لهجه دزفولی نزیدک و نزدیکتر می شویم که فکر می کنم باید برای بومی سازی برنامه ها کمک کنیم و البته منصفانه تر هم قضاوت کنیم...

======
مسعود عزیز بنده به شخصه هنوز صدای نازنین شما را روی آنتن رادیو دزفول نشنیده ام و قرار بود فایلی از صدایتان را برایم بفرستید.
که پیشنهاد میکنم چند دقیقه آن را آپلود فرموده و در وبلاگتان قرا دهید تا همه بشنویم و لذت بریم.
در خصوص ابتدای راه بودن با شما موافقم
با تفاوت بین دزفولی محاوره ای و دزفولی نسبتا اتوکشیده رادیویی ( و نه دزفولی استحاله شده ی اهوازی) نیز موافقم.
اما با یک نکته مشکل دارم و آن تاکید شما و دیگر عزیزان بر جداسازی دزفولی و فارسی است.
اشتباه است برادر.
اولا پارسی به از فارسی است.
دوما آنچه که گویش پایتخت است و اطلاق فارسی به آن میدهید چیزی نیست جز آجری از بنای عظیم زبان پارسی. درست همانند گویش سترگ دزفول.
پس خوب است که در کلام عادت کنیم و دزفولی را جدای پارسی ندانیم.
سلام جناب موزون
گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله تو
آنچه البته به جائی نرسد فریاد است
آقای ضرغامی اصلاً خودشون رو دزفولی می دونن ...؟؟؟؟؟؟؟
ایکاش ایشان مطلب شما رو می خوندن و پاسخ میدادن ... ایکاش کانال ارتباطی و لو اینترنتی معرفی می کردن ...
از طرح این موضوع از شما تشکر میکنم ، هرچند به نتیجه اش از طرف آقای ضرغامی خوشبین نیستم ، اما تلنگری بود برای همه کسانی که قلبشان برای دزفول می تپد .. برای دزفیلی های اصیل ... برای بچه های دز ، فرزندانی که از کودکی در دامان پر مهرش بزرگ شده اند ...

=======
سلام بهروز عزیز
1- ایشان خودشان را دزفولی میدانند و به دزفولی بودنشان نیز افتخار میکنند لکن در میزان خوشبینی ایشان نسبت به استقامت دزفول در برابر تهاجم فرهنگی روزگار ، قدری حرف دارم.
حدود یک ساعت بعد از خواندن مطلب شما نامه ضرعامی به دبیر کل سازمان ملل را از اخبار شنیدم . و هر دو مطلب را با هم مقایسه کردم ( نوشته شما و نامه ضرغامی را)

بابا اینا در فکر درست کردن کل جهان هستند . اگر اصل درست شده همه جیز ای کوچک هم درست میشه .

یکی نیست بهشون بگه ترسم به کعبه نرسی .........
سلام
ممنون از حضورت و اینکه به این مسائل شهر توجه می کنی.
ولی کو گوش شنوا.
امیدوارم که آقای ضرغامی متن شما را بخواند یا حداقل یکی از همشهریان عزیز به گوش ایشان برساند.
موفق باشی
یا حق
۲۳ دی ۸۹ ، ۰۳:۳۷ حبیب شوکتی نیا
عزیز دلسوخته ! البته شما در آنجا دم دست تر هستید . اما من از پسر عمه مهندس شنیدم که می گفت اصلن دزفولی بلد نیس . متولد دزفول هم نیست . اما با پیگیری های کاظمینی بزرگوار گویا امکانات و وسایلی مدرن جهت رادیو دزفول به مرکز استان فرستاده شد که صدای دزفول را تا حداقل دشت آزادگان می رساند(والعهده علی الروای) ولی این وسایل در انبار مرکز استان جاخوش کرده و یا اینکه فعلن مورد استفاده ی هم استانی عزیز ! است .
مورد دیگر اینکه متاسفانه در میان کارکنان فعلی رادیو کسانی هستند که گویش دزفولی را حتا با لهجه حرف می زنند . بماند که مجری اصلی برنامه ها اصلن دزفولی بلد نیس .
از دزفول و دزفولی هرچه بگویی کم ست و در باره ی دزفول و دزفولی هرچه می گویند بدست . برای چه ؟ ما عادت کرده ایم خودمان باشیم . آنها عادت دارند خودشان را فریب دهند . همین پریروز به طور اتفاقی در بیشه ی عباس آباد چشمم به یک مدرسه ی کپری افتاد که در لیست مدارس عشایری ما ثبت نشده بود . گفتیم چطور از چشممان دور مانده ؟ چرا در لیست آموزش عشایر نیست ؟ ساعت یازده بود و هنوز معلمش نیامده بود . رفتیم عکس گرفتیم و مشخصات نوشتیم تا به لیست اضافه کنیم . بعد که با مسئول امور عشایر در میان گذاشتیم ، گفت این مدرسه زیر نظر لرستان است !!!!!!!! متوجه شدید ؟ مدرسه ی عشایری در بیشه ی عباس آباد دزفول که جمعیت عشایر آن دو برابر خود روستای عباس اباد بود ، از اداره ی امور عشایر لرستان کنترل می شد . باور می کنید ؟ تازه گفتند از اینها چنتا داریم .
تو خود حدیث مفصل بخوان ازین مجمل ...
چرا ؟ چون ما دزفولی ها بدیم !. خود خواهیم ! ناسیونالیستیم ! اصلن یهوذی هستیم !........
آه مهران عزیز مدینه گفتی و کردی کبابم .....
ادم به امید زنده است و تو زنده تر از امیدی انگار .
مانا مانی
و درود

=====
سلام استاد
آقای کاظمینی زحمت زیادی برای روشن نگه داشتن این چراغ می کشند.
اما مدرسه عشایر...
راستش دلم بدجوری به درد آمد.
عشایر کوچ نشین جزیی از تمدن کهن دزفول هستند که متاسفانه ارتباط مردم دزفول با آنها کاهش یافته است.
میدانید که عشایر کوچ نشین ، قدیمی ترین حلقه اتصال کوههای لرستان با کوههای دزفول هستند با مهاجران بی رویه ی بیست سال اخیر تفاوت اساسی دارند.
پایا بپایی و بدرود
سلام مطلبتان عالی بود . اما کو گوش شنوا
۲۳ دی ۸۹ ، ۰۱:۵۴ محمد حسن
سلام علیکم
هیچ وقت نخواسته ام دعواهای همیشگی با مرکز نشینان استان خوزستان را باز و بر آن اضافه کنم. اما دوستان ما در سیمای خوزستان گاهی افراط در دزفول زدایی را به حد اعلا می رسانند و صدای همه را در می آورند.
یکی اش اینکه حتی در آن برنامه های طنز و لودگی که اشاره کردید، این گویش شوشتری بود که معرفی می شد نه گویش دزفولی. (فاصله شان شاید قابل اغماض باشد ولی احساس حذف دزفول نه).
در یکی از راهپیمایی های پارسال صدای امام جمعه هم در آمد که شهرهای دیگر را با وجود اینکه کمتر از دزفول بودند پوشش دادند ولی دزفول را نه!
یکی از دوستان اهل لرستان می گفت ما در استانمان یک دزفول داریم که اسمش بروجرد است؟ گفتم از چه نظر شبیه دزفول است؟ گفت از این نظر که همه با آنها لج دارند!
متاسفانه باید گفت این دیگر یک واقعیت عریان است. بی میلی نسبت به ارائه شهرستان دزفول و حذف تدریجی آن از سیمای استانی رسانه ملی.
یاحق

=======
گل گفتی برادر.
اتفاقا بنده به جد معتقدم که شوشتر نازنین هم در خطر انقراض اصالت قرار دارد و بلکه بیش از دزفول زخم این انقراض را بر تن دارد.
حقیقت ان است که تمدن های چند هزارساله ی دزفول و شوشتر ، خواهران تمدنی یکدیگرند که متاسفانه یه اصطکاک کاذب و بیهوده را بین آنها دامن زده اند و امید من آن است که روزی مردمان شریف این دو شهر دست به دست هم دهند تا فرهنگ های اصیل خویش را از گزند روزگار مصون دارند.
سلام

برادر بزرگوارم اگه از تلویزیون یا رسانه ی ملی بگذریم از سیمای خوزستان که نمیشه گذشت دزفول چرا در خوزستان اینقدر کمرنگ است؟؟؟؟؟
========
سلام آبجی
دلیلش بسیار روشن است.
مردم دزفول آموخته اند که پیگیر مطالبات خود نباشند و فقط زیر زبانی گلایه کنند.
کل داستان در این عبارت می گنجد : «عدم پیگیری مسالمت آمیز و مداوم مطالبات به حق»
۲۲ دی ۸۹ ، ۱۸:۱۶ حبیب پور
تلاشتان را می ستایم .

========
سربلند باشید استاد
ظاهرا شما «علی یار» مرا همراه بوده اید در فتح المبین؟
باید در این «مرز پر گهر» بارها از «شهر پر گهر» گفت و گفت و گفت تا شاید دلی بدرد آید و قلمی بر حقوق این شهر جاری شود...
درود
خیلی جالب بود.اما آقای موزون گرامی زیاد خودتان راناراحت نکنید.این حرف وحدیث ها سالهاست که ادامه دارد.ولی کجا منعکس می شوندنمی دانم؟مخاطب کی هست هم نمی دانم؟
همین جا اگه همه نظر بدیم وخون دل بخوریم آیا تاثیری دارد؟ انتظار می رفت خود جناب ضرغامی یکی ازنظر دهندگان باشند.وگرنه هم زخمی دیگر است برانبوه زخم های این شهرمظلوم .

حالا هم یه چیزی باب شده که خانواده ها برای کلاس هم که شده بابچه هایشان فارسی حرف می زنند واین موضوع آن قدر جدی شده که چند روز پیش یکی ازدوستان راکه بامن صحبت می کرد متوجه شدم تغییر لهجه داده اند.جوری صحبت می کردند مثل اینکه تاحالااصلاً دزفولی صحبت نکرده. اصلاً دزفولی نمی دانسته.حالا علتش هم چیز تازه ای نیست.

درمورد رادیو تلویزون یاد یه چیزی افتادم.چند سال پیش ما بچه های هنری در قسمت نمایشهای رادیویی به گویش دزفولی نمایش پر می کردیم وخوشبختانه بااستقبال خوب مردم روبرو شداما پس از مدتی بنا به علل مختلف گفتن که کلا این برنامه تعطیل شده وبقیه بچه های هنری (تئاتر) چشم انتظار ماندند وماندند .والان هم پس از چند سال هنوز کسی نگفته بابا این برنامه ده دقیقه ای چه هزینه ای داشت که ادامه ندادید.بچه ها که همه افتخاری وبدون چشم داشتی خودجوش فعالیت می کردند. برای شهر خوتان بود.مسولین محترم یه فکری بکنید . اما کی این صداها رامی شنوه نمی دانم؟؟؟
آیا اینها سدی نیستند در مقابل گویش ناب دزفولی ؟
واقعا دمت گرم آقای موزون.بهترین مطلبی بود که تاحالا ازت خوندم.حقیقتا تو این مطلب چند دغدغه که همیشه خاری درچشم من بوده مطرح شده مثل مهجور موندن گویش دزفولی یا نداشتن رسانه فراگیر و همیشه زیرسایه عربها قرار داشتن و....
البته درمورد عدم توجه به گویش دزفولی خودم مردم دزفول هم مقصرند من به جرات می گویم بسیاری ازدزفولیها دزفولی حرف زدن در جلودیگران را عار می دانند.مخصوصا خانمها (حتما شما هم با من هم عقیده اید).بارها شده من با کسی این گونه افراد عمدا دزفولی حرف می زنم ولی آنها به اصرار فارسی حر زدن را ادامه می دهند.جالب اینجاست که می ددانم درخانه خودشان دزفولی صحبت می کنند.درهیچ جای دیگر ندیده ام اینطور باشد در هراداره ای از اهواز باشید عربها براحتی باهم عربی حرف می زنندولی انگار دزفولیها از دزفولی بودن خود خجالت می کشند.
بگذریم حرف زیاد است
درخصوص مهندس ضرغامی هم یه چیزی رو یادتون بیارم دراختتامیه جشنواره فیلمهای تلویزیونی ضرغامی جایی درسخنرانیش گفت:"ماکه بچه ی تهران هستیم این قدربه کافی شاپ نمیریم که دراین فیلمها نشان می دهند....پس بدونیند ایشون خودشون رو بچه تهران میدونن
نکته آخر بیایید بشمریم تابحال چند سریال طولانی و فیلم سینمایی بزرگ درباره نقش آبادان و خرمشهر درجنگ ساخته شده؟هرسال هم سوم خرداد که بشه ماشاالله برنامه است که درباره اونها ازرسانه ملی پخش میشه.آیا دزفول نقشی درجنگ نداشته؟ تابحال کسی فیلمی درباره دزفول ساخته؟
البته من خودم طرح اولیه یک سریال دارم که امیدوارم یه روز بتونیم باکمک خود مردم دزفول (نه صداوسیما) یک سریال بزرگ ودرشان این شهر وشهدایش بسازیم

=========
انشالله
۲۲ دی ۸۹ ، ۰۹:۱۶ محمد مجیدی راد
سلام
متاسفانه مردم دزفول قدر داشته های خودشون رونمیدونند
باید خواست ... از مسئولین ...چه دزفولی چه غیره ... بحث ملی نه منطقه ای
دئستی آذری زبان تو خوابگاه اهواز باهام هم اتاق بود ...اون میگفت خیلی از کلمات و اصطلاحات آذرب هم از بین رفته...
کلا تو کشور برنامه کاربردی برای مقابله با موج جهانی سازی و حذف فرهنگ های محلی وجود نداره
به صرف تکلم تنها هم حل نمیشه
باید ارزش آفرینی کرد یا بهتر بگم نگذاشت محلی حرف زدن ضد ارزش یشه ..بیکلاسی بشه ...
درد دل زیاده آقا مهران ....
موفق باشی

========
اینجاست که نقش ریاست محترم فرهنگستان زبان پارسی معلوم میشه و البته کم کاری هاش
۲۲ دی ۸۹ ، ۰۸:۳۹ روانشناس اقای ادیب شناس
با سلام جنابعالی را .....

========
عرض کردم خدمتتون آقای دکتر
سلام
به شدت اعتقاد دارم شمال خوزستان یه تلویزیون جداگانه می خواد. نه فقط دزفول!
خیلی از شهرهای استان هیچ بازتابی تو شبکه ی استانی ندارند. خیلی بی عدالتیه که خوزستان رو فقط با هم استانی های عرب و آبادانی و خرمشهری میشناسند. هرجا بریم باور نمی کنند خوزستانی هستیم. میگن پس کو لهجه ات؟ یا میگن چرا پوستت تیره نیست؟
به قول خواهرم مسافرت میریم باید یه نخل همراهمون ببریم!
توی سطح استان وضعیت بدتره. خیلی از همشهری های من اسم "اندیکا" به گوششون نخورده. اسم "حسینیه" به گوششون نخورده. اینا همش به خاطر تبعیض رسانه ایه. همین میشه که یه عده مدام "استان شدن دزفول" رو بدون اینکه آسیب شناسی کرده باشند تو بوق و کرنا می کنند.
اما درباره ی لهجه ی شیرین دزفولی: اَر مارون دسفیلی به جا شعرا فتیله و عمو پورنگ لِف او قدیم اُله دسفیلی سی بچون خونن ایطور نمبوه. ایسون طوری بیسه سی کُل اُفت داره دسفیلی په بچونشون قصه کنن. حیف نه؟
فارسی زبان رسمی ماست و دزفولی زبان مادری. من فارسی رو فقط تو اداره و بانک و دانشگاه قبول دارم، نه تو خونه! عشق است زبان مادری!

========
من توی فرودگاه تبریز پیاده شدم.
افسر تبریزی نیروی انتظامی فرودگاه به زبون ترکی ازم خواست موبایلمو بذارم توی سبدی.
متوجه منظورم شدید؟
فرودگاه جاییه که رسما با غیر تبریزی ها سروکار دارن و باید با مسافرین به زبان رسمی کشور حرف بزنن.
مخصوصا که طرف توی لباس رسمی پلیس هم بود.
اونوقت شما میگید که توی بانک و ادارات باید فارسی حرف زد؟
اتفاقا باید سطح جامعه ی دزفول ، کلا دزفولی حرف زد برای اینکه اونایی که سطح ادارات دزفول مشغول به کار هستن همون دزفولی ها هستن.
فقط وقتی مشخصا به یه غیر دزفولی روبرو میشیم باید باهاش با گویش مرکز(تهران) حرف زد.
سلام . من نخوندم ببینم چی نوشتین ولی کلا این سریال لهجه ما اصفهانی ها رو خراب کرد و زیر سوال برد .

واقعا متاسفم . فقط همینو می تونم بگم .
۲۲ دی ۸۹ ، ۰۶:۱۹ دختردسفیلی
برادرم دزفول ودزفولی هاهمواره دربرابرموجهای مخرب ایستادگی کرده ومی کنند.زمانی درجنگی نابرابرباتمام وجوددربرابرتمام جهان قامتی رشید افراشتند وناجی ایران شدندمطمئن باش اینبارنیزدربرابرموج سهمگین رسانه ایی نیزدلاورانه خواهدایستاد.
اندکی صبرسحرنزدیک است.
سلام مثل همیشه خوب نوشتید سخنی از جنوب نیست در این سازمان و وقتی هم قرار است سخنی باشد یک عرب دشداشه پوش می شود نماد جنوب و زبانش هم یا آبادانی است یا عربی روزی ندیدیم سخنی درست گفته شود و دزفول با تمام پتانسیلش و توانایی هایش به فراموشی سپرده شده من که از این آقای مهندس شما چشمم آب نمی خورد حالا شما هی التماس کنید

========
اینقدر نا امید نباشید
۲۲ دی ۸۹ ، ۰۵:۰۸ دست نوشته ها
نگران نباشید. خود عزت الدوله هم دزفولی را فراموش کرده. نمی بینی چقدر فارسی را سلیس و بدون لهجه تکلم می کند.

=======
مطمئنم ایشان دزفولی را خیلی خوب تکلم میکنند
۲۲ دی ۸۹ ، ۰۴:۴۴ سعیدی راد
سلام برادر. دوستی می گفت گاهی باید مثل دارکوب همواره در زد . بالاخره این در باز می شود.
تلاشتان ستودنی ست. خدا قوت!

--------
سلام بر شما

به روی چشم
ادامه خواهم داد