دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

لالایی مادر

دوشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۸۹، ۰۴:۰۵ ب.ظ

من اسمش را میگذارم موسیقی های کربلایی.

موسیقی مانند موسیقی فیلم روز واقعه را میگویم.

از سویی ، شاید تنها سازی که نواختن و تجسم عاشورا با آن ، کار نسبتا ساده ای است حنجره باشد.

اگر برای خواندن روضه حسین(ع) کافی است تا دلت کربلایی باشد و هرگاه که بخواهی میتوانی روحت را سوئیچ کنی به گودال قتلگاه و شریعه فرات سال 61 ، درعوض نواختن سمفونی این ابر حماسه با آلات موسیقی و چیدن نُت هایی که بتواند تجسم پرسپکتیو واقعه را برای شنونده آسان سازد ، کار هر کسی نیست.

براستی کار هر آهنگسازی نیست.

الغرض ،

پس از روز واقعه ، هیچ موسیقی کربلایی نتوانسته بود در آن سطح برایم ، کربلا را تداعی کند.

تا اکنون ،

که امیر توسلی تیتراژ پایانی مختارنامه را آفرید.

شاید توسلی نیز برای خلق این اثر جاوادنه از روز واقعه ی انتظامی الهام گرفته باشد (آنجا که زنان ، دسته جمعی شیون میکنند) اما آنچه که چند روز گذشته حالی ویژه به من بخشیده است.

میکس ذهنی تصاویر دهشتناک گودال قتلگاه کربلای سال 61 هجری با این لالایی جگرسوز است.

گفته اند : زمانی که آن ملعون تیغ بر گلوی پسر فاطمه (س)مینهاد ، ناگهان صدای حزین ناله ی مادری را میشنود که برای پسرش حسین(ع) میخواند : غریب مادر ...حسین.

دست خودم نیست دوستان،

هربار که مختارنامه تمام میشود و این مادر بوشهری ، لالایی مادرانه ی یک مادر داغدیده را ساز میکند ، سوز دلم به هوا میرود.

مختارنامه را تقریبا با اشک به پایان میبرم ، چرا که هر قسمت آن برایم با گودال قتلگاه تمام میشود.


لا یوم کیومک یا اباعبدالله.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۸/۲۴
مهران موزون

نظرات  (۲۰)

اگه خیلی دوست داری میتونی بیایی وبلاگم اصل این آهنگ یعنی اورجینال لالایی بوشهری با صدای همین زنی که تیتراژ پایانی سریال مختارنامه هستش رو دانلود کنی///
درضمن چندتا شروه بوشهری هم گذاشتم که اگه عاشقی و خیلی دوست داری گریه کنی دانلودشون کن!
چون مطمئنا تاثیر بسیار زیادی داره!!!!

======
ممنونم
حتما سر میزنم
سلام
وبلاگتان بسیار پرمحتوا وجالب است.
پایدار باشید


====
ممنون از شما خواهر پرتلاش
انشاءالله هر روز "موفق" تر از دیروز باشید
چشمتون بی بلا
سلام
انشاءالله به سلامتی گوش شیطون کر کِی قراره مطلب جدید بذارید؟


========
درگیرم آبجی.
شدم عین صاایران : هر روز گرفتارتر از دیروز
ولی چشم
مرکز شهر:
ننگ انقراض یک گونه از لاکپشت فراتی بر دوش دزفول سنگینی خواهد کرد.
سلام دوست عزیز
با یه مطلب تازه به روزم
دزفول شهر ناشناخته ها / معرفی بقعه علی مالک
خوشحال می شم نظر شما رو بدونم
www.azarkish.mihanblog.com
اگه میشه لطف کنید به جای کلمات سوئیچ و پرسپکتیو معادل آنها را بکار ببرید
پیشاپیش رفتین به پیشواز محرم اگه میشه از حالا شروع کنیم از آسیب شناسی محرم پست بدیم البته از اون آسیب های که در دزفوول هست نه در جای دیگه
یا حق

==========
سوئیچ معانی مختلف دارد.در اینجا منظور «اتصال و ارجاع ذهنی» است.
پرسپکتیو : نمای سه بعدی است یا نمای سه وجهی. در اینجا منظور ترسیم حجمی صحنه است.
با پیشنهاد شما در آسیب شناسی محرم دزفول موافقم.
بسم الله
موسیقی عنوان بندی مختارنامه خیلی زیباست اما به پای روز واقعه نمی رسد.
روز واقعه چیز دیگری بود.
گذشته از موسیقی، هنوز تک گویی سکانس آخر روز واقعه را به یاد دارم:

« من حقیقت را بر سر نیزه دیدم ... من حقیقت را پاره پاره بر زمین دیدم ... من حقیقت را در زنجیر دیدم »

یاحق

=======
شما درست میگید داداش.
ولی منظور بنده موسیقی عنوان بندی مختارنامه نیست.
بلکه تیتراژ پایانی رو عرض کردم.
عید قربان، عید فداکارى، ایثار، قربانى، اخلاص و عشق و بندگى، مبارک باد . . .
مرکز شهر:
ایرانی ها عجله کنند، جنگجوی ایرانی منتظر آنهاست!
سلام
یعنی برارم سی صادق آهنگران هم مارش وا تصمیم گره؟؟!
سی حج آقا ... هم مارش واتصمیم گره ؟؟؟!
سی هنرمندونمون هم مارونشون وا تصمیم گرن ؟؟؟!
نچ نچ

=========
ایانه قبول دارُم
این تصویر را خیلی نگاه کردم. خیلی. بارها و بارها.
عجیب به دل می نشیند. انگار با اشک کشیده شده.
نمیشود نگاه کرد و نگریست.
======
توصیه میکنم تیتراژ پایانی مختارنامه را دانلود و همزمان با نگاه کردن به این تصویر گوش کنید
سلامم!
ببخشید داداشی تو این مدت نیومدم وبت بسرممممم!
اخه یه مدت در گیر بودم نشد بیام نت!
اوهووومممم!
وای چقد دلم هوای تاسوعا و عاشورا کرده
با سلام
با توجه به قومیت های ترک ، لر ، عرب ، کرد ، بلوچ ،... در ایران که هم به زبانهای خودشان شعر می گویند و هم فیلم و نمایشنامه دارند و هم در مناسبت هایی مثل تاسوعا و عاشورا نوحه و روضه را بزبان خودشان ادا می کنند .
اما براستی چرا ما در دزفول که مدعی زیبایی و شیرینی زبانش هستیم بجز اندکی در شعر ، در فیلم و نمایشنامه کار چندانی نداشته ایم و از آن جالب تر حتی منبری های ما هم بزبان فارسی روضه می خوانند ؟! و چرا نوحه خوان های ما ( بجز اندکی) فارسی نوحه می خوانند . راستی گره کجاست ؟

======
جانا سخن از زبان ما میگویی.
به نظر بنده گام اول این است و جز این نیست که :
مادران جوان و امروزی دزفولی باید دوکار انجام دهند ،
1- به این باور برسند که گویش دزفولی از فاخرترین گویش های ایران زمین است و با عزم خود را جزم کنند تا حس تمسخر نسبت به گویش دزفولی ، جای خود را به حس افتخار و غرور بدهد.
2- باید با بچه های خویش در کنار آموزش گویش پایتخت ، به دزفولی سلیس و روان سخن بگویند. نه اینکه بچه ها را نیز از گفت و شنود دزفولی نهی نمایند.
..
.
.
جان برادر!
تا زمانی که مادران امروز دزفول تصمیم به این دوکار نگیرند آش همین آش است و کاسه همین کاسه.
یادمان باشد «مادر» مهمترین عنصر خانواده و جامعه است در انتقال گویش و زبان.

گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من ، بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا به پا برد ، تا شیوه راه رفتن آموخت
یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت
پس هستن من ز هستن اوست ، تا هستم و هست دارمش دوست
سلام
با نصب تابلوی بیمارستان الغدیردر روز عید غدیر(چهلم گنجویان)
اطاعت امر کردم.
مهران جون ! گل نوشتی ؛ این لالائی چه می کنه با دلهای ما!
یه نکته دیگه صحنه ابتدای تیتراژ آغاز فیلمه و اون لحظه عجیب پرتاب قطرات خون طفل رضیع به آسمان! چه محشری است خدا میداند! واقعاً تاثیر گذار است...
۲۵ آبان ۸۹ ، ۰۵:۴۲ محمد از دزفول
سلام مثل همیشه زیبانوشیتید بامطللبی باعنوان
ایران پراز زیبایست اما...
بهروزم به ما سر بزنید .راستی قالب جدید مبارک .
تا حنجر پاک تو به قاتل برسد
باید که جهان به دور باطل برسد
لب تشنه فرات مینشیند عمری
تا کشتی کربلا به ساحل برسد
نمیدونم عاشورای دزفول چه چیزی توشه که از یک ماه قبل دلم برای محرم لک میزنه از هفته قبل تو این فکرم که چه طوری یک هفته مرخصی بگیرم و برم دزفول .
سلام. هم مطلب خوبی بود و هم نقاشی خوبتری.
از نقاشی تان در بانک اشعار عاشورایی استفاده کردم.
http://ashoora.persianblog.ir

=======
این پسترا نیز همچون بسیاری دیگر از پست های دیسون ، خروسخون بیدار شدم ونوشتم.
نکته اینکه وقتی این پست رو مینوشتم دلم عجیب بیاد شما بود.
یا حسییییییین