بیدار شوید آقایان ، سیل در راه است
قابل انکار نیست که شوسه ، یکی از اصلی ترین دلایل تغییرات جمعیتی و تمدن های خرد و کلان بشری است. هرجا که آسفالت کشیده شود بلافاصله مدنیت های بین راه ، دستخوش تحولات اساسی میگردند. تحولاتی که همه ی جوانب قومیتی و زندگی روزمره را تحت تاثیر خود قرار میدهد. طولی نمی کشد که فرهنگ فولکلور مناطق بین راه و حتی شیوه ارتزاق مردمان در مسیر ، از حال و هوایی کاملا متفاوت با قبل از کشیدن آن جاده متاثر خواهد شد.
و این تحولات لزوما «خوب» نبوده ، بلکه برخی وجوهات نامیمون آن من جمله : نابودی طبیعت وحش ، تداخل ناگهانی فرهنگها ( با تعامل فرهنگی فرق میکند عرض بنده ) ، ساختار شکنی آندسته از سنتهایی که حسنه و مفید هستند و .... بلای جان تمدنهای ریز و درشت سر راه این رودخانه ی سیاهِ ساخته شده از قیر و ماسه شده و از بین میرود.
براستی چه میتوان کرد؟
صرفنظر از اجباری که بشر در روند رو به جلوی سیطره مدرنیته بر تمام جوانب زندگی خود دارد ، اصولا دلمان به همان وجوهات « خوب » جاده کشی خوش بوده و همیشه ی خدا سر و دست میشکنیم تا جاده هایمان افزون تر ، آسفالت هایمان نوتر و فواصل کوتاه تر شود.
چه میخواهم بگویم؟
چند سالی است که نه دزفول و اندیمشک ، بلکه خوزستان و ایران منتظر افتتاح آزاد راه خرم آباد به شمال خوزستان بوده و همه شادمانیم که ، مسیر پر شیب و فراز شمال خوزستان به خرم آباد از چهار ساعت به یک ساعت و نیم کاهش یافته و با حذف کابوس « تنگ فنی » در یکسال گذشته نیز ( که البته ربطی به این آزاد راه ندارد) طعم شیرین بیست دقیقه کوتاهی راه را خوب چشیده ایم.
بزودی نزدیک به دویست هزار دزفولی ساکن کرج ، تهران و شاید قریب به سیصدهزار خوزستانی دیگر ساکن این دو کلانشهر ، راه 10 ساعته را بین شش تا هفت ساعت خواهند پیمود و تردد به خانه ی پدری را از سالی یکی دوبار به سالی چند بار افزایش خواهند داد.
ساکنین شمال خوزستان ، میزان تردد به پایتخت و حل مشکلات خویش را آسانتر خواهند یافت.
ترانزیت تخلیه ی کشتی های بندر امام به شمال و شمال غرب کشور سهل تر میگردد و منافع متعدد دیگر که از حوصله این قلم خارج است.
اما...
همانگونه که در ابتدای قلم عرض شد ، این سُرسُره ی سیاه و دلنشین که اجازه ی سرعت 110 کیلومتری را از خرم آباد تا دزفول خواهد داد ، فقط یک سرسره ی مفرح و دلچسب نیست ، بلکه اگر از زاویه ای متفاوت به آن بنگریم ، سیلی بنیان کن است که بزودی بسیاری از چیزها را با خود آورده و بسیاری دیگر را خواهد برد.
قبول دارم ، کمی مطول و پیچیده گفتم.
اما لازم است تا مطلب تبیین گشته و نگارنده به واپس گرایی ، دشمنی با توسعه و آسایش همگانی ، تلقی نگردد.
دوستان و همشهریان عزیز ،
شهرهای شمال خوزستان عزیز ( دزفول ، اندیمشک ، شوش و ...) ، بزودی با افتتاح آزادراه خرم آباد -دزفول ، با خیل ( بخوانید سیل) مهاجران جدید از استانهای شمالی ( نه فقط لرستان) مواجه خواهد بود.
فرض کنیم سال 1390 سال افتتاح این آزادراه باشد ، پیش بینی اینکه در سال 1400 ، دزفول ، اندیمشک ، شوشتر و ... با ترکیب جمعیتی جدید و فاقد ظرفیت پذیرش ، روبرو خواهند شد به هیچوجه دور از انتظار نخواهد بود.
کیست که نداند ، خوزستان با تمام گرما و شرجی و مکافات هایی که دارد ، از جذابیت شغل و درآمدهای گوناگون برای مهاجران استانهای همجوار برخوردار است؟
بنده قصد ندارم تا مسئله ی اشتغال در خوزستان و بیکاری جوانانمان را در اینجا آسیب شناسی کنم؟
اما به عنوان مثال همه ی ما هم شهری ها و هم استانی هایی را میشناسیم که زمینهای پدری را به مهاجران محترم اصفهانی اجاره میدهند و خود به نظاره ی صادرات هندوانه های کاشت دست این اصفهانی های سختکوش ، به شیخ نشینهای خلیج پارس می نشینند.
دلیلش تنبلی و یا هر چیز دیگری است کاری ندارم.
اصفهانی های مورد مثال بنده ، درآمد زمنیهای ارزشمندتر از طلای خوزستان را ، در مسیر زاینده رود و زیر پل خواجو خرج آسایش زن و فرزندشان میکنند تا نگران حفظ لهجه ی خود روی آنتن صداوسیما باشند ، کاری ندارم.
عرض من این است که :
مسئولین امر در تمام شهرهای شمال خوزستان که فرزندان همین مردمند و از کره ماه نیامده اند ، به فکر باشند.
به فکر باشند و دست روی دست نگذارند تا ظرف پنج سال پس از افتتاح آزادراه مربوطه ، تتمه همشهری ها نیز از خانه و کاشانه دست شسته و گوشه نشین کرج و ... شوند.
اشتباه نکنید ،
منظور بنده ، جلوگیری از اتمام ساخت آزاد راه نیست.
بلکه ترسیم یک مستر پلان اساسی ( master plan ) برای مدیریت امور و منابع شهری اعم از منابع انسانی و یا منابع مالی و اطلاعاتی است.
روی این سخن نیز فقط آوایی ، دوایی فر ، شورای شهر ، امام جمعه و صباغ نیستند ، بلکه نماینده شهر و نخبگان اجرایی و سیاسی و فرهنگی اندیمشک نیز خطاب این قلم اند و البته رسانه ی کوچک دزفول (رادیو ) که میتواند علیرغم کوچکی ، بسیار چابک و فعال روی بستر ذهنی مردم و همراه سازی مردم و مسئولین کار کند.
شوش و شوشتر و حتی اهواز نیز.....
همه باید از خواب گران در این خصوص برخیزند.
بزودی راه صعب العبور چهار ساعته ، به مسیر سهل الوصول یکساعت و نیمه تقلیل خواهد یافت.
حقیقت این است که هیچ کس نمیتواند جلوی ورود مهاجرین و خانواده های اثاث بر کول را گرفته و به استانهای مبداء عودت دهند.
بلکه همه باید در یک حرکت جهادی و حساب شده و به دور از مَنیت ها ، برای پذیرش همه جانبه ی این تازه واردینی که چه بسا اکنون در خانه های خود آرمیده و از تصمیمی که خود خواهند گرفت کاملا بیخبرند و به محض اعلام خبر 20:30 مبنی بر افتتاح این آزاد راه ، فیلشان یاد هندوستان کرده و برای حل مشکلات معیشتی فراوانی که در استانهای شمال خوزستان گرفنار آنند به سوی ما سرازیر خواهند شد ، آماده ی آماده باشند.
نه ...منظورم اسائه ادب و قیاس این داستان با ورود قوم مغول نیست.
اما ، کیست که منکر این حقیقت شود که میهمانانی ناخوانده و فراوان در راهند ، باید آماده بود.خوزستان قرار است عیالوارتر شود دوستان ، برخیزید لطفا.
باید ظرفیت سازی کرد.
باید ساختار فرهنگی و اجتماعی ، آموزشی و اشتغال شهرهایمان را هرچه زودتر سروسامان دهیم ،
وگرنه : « کم می آوریم »
العاقل یکفیه الاشاره.
مهران موزونی - والعاقبه للمتقین