دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

دیسون در گویش دزفولی به معنای مکتبخانه است

دیسون

امام خامنه ای (مدظله) : اگر یک ملتى احساس عزت نکند، یعنى به داشته‌هاى خود - به آداب خود، به سنن خود، به زبان خود، به الفباى خود، به تاریخ خود، به مفاخر خود و به بزرگان خود - به چشم حقارت نگاه کند، آنها را کوچک بشمارد و احساس کند از خودش چیزى ندارد، این ملت براحتى در چنبره‌ى سلطه‌ى بیگانگان قرار میگیرد.

بیدار شوید آقایان ، سیل در راه است

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۸۹، ۰۶:۴۰ ب.ظ

قابل انکار نیست که شوسه ، یکی از اصلی ترین دلایل تغییرات جمعیتی و تمدن های خرد و کلان بشری است. هرجا که آسفالت کشیده شود بلافاصله مدنیت های بین راه ، دستخوش تحولات اساسی میگردند. تحولاتی که همه ی جوانب قومیتی و زندگی روزمره را تحت تاثیر خود قرار میدهد. طولی نمی کشد که فرهنگ فولکلور مناطق بین راه و حتی شیوه ارتزاق مردمان در مسیر ، از حال و هوایی کاملا متفاوت با قبل از کشیدن آن جاده متاثر خواهد شد.

و این تحولات لزوما «خوب» نبوده ، بلکه برخی وجوهات نامیمون آن من جمله : نابودی طبیعت وحش ، تداخل ناگهانی فرهنگها ( با تعامل فرهنگی فرق میکند عرض بنده ) ، ساختار شکنی آندسته از سنتهایی که حسنه و مفید هستند و .... بلای جان تمدنهای ریز و درشت سر راه این رودخانه ی سیاهِ ساخته شده از قیر و ماسه شده و از بین میرود.

 براستی چه میتوان کرد؟

صرفنظر از اجباری که بشر در روند رو به جلوی سیطره مدرنیته بر تمام جوانب زندگی خود دارد ، اصولا دلمان به همان وجوهات « خوب » جاده کشی خوش بوده و همیشه ی خدا سر و دست میشکنیم تا جاده هایمان افزون تر ، آسفالت هایمان نوتر و فواصل کوتاه تر شود.

چه میخواهم بگویم؟

چند سالی است که نه دزفول و اندیمشک ، بلکه خوزستان و ایران منتظر افتتاح آزاد راه خرم آباد به شمال خوزستان بوده و همه شادمانیم که ، مسیر پر شیب و فراز شمال خوزستان به خرم آباد از چهار ساعت به یک ساعت و نیم کاهش یافته و با حذف کابوس « تنگ فنی » در یکسال گذشته نیز ( که البته ربطی به این آزاد راه ندارد) طعم شیرین بیست دقیقه کوتاهی راه را خوب چشیده ایم.

بزودی نزدیک به دویست هزار دزفولی ساکن کرج ، تهران و شاید قریب به سیصدهزار خوزستانی دیگر ساکن این دو کلانشهر ، راه 10 ساعته را بین شش تا هفت ساعت خواهند پیمود و تردد به خانه ی پدری را از سالی یکی دوبار به سالی چند بار افزایش خواهند داد.

ساکنین شمال خوزستان ، میزان تردد به پایتخت و حل مشکلات خویش را آسانتر خواهند یافت.

ترانزیت تخلیه ی کشتی های بندر امام به شمال و شمال غرب کشور سهل تر میگردد و منافع متعدد دیگر که از حوصله این قلم خارج است.

اما...

همانگونه که در ابتدای قلم عرض شد ، این سُرسُره ی سیاه و دلنشین که اجازه ی سرعت 110 کیلومتری را از خرم آباد تا دزفول خواهد داد ، فقط یک سرسره ی مفرح و دلچسب نیست ، بلکه اگر از زاویه ای متفاوت به آن بنگریم ، سیلی بنیان کن است که بزودی بسیاری از چیزها را با خود آورده و بسیاری دیگر را خواهد برد.

قبول دارم ، کمی مطول و پیچیده گفتم.

اما لازم است تا مطلب تبیین گشته و نگارنده به واپس گرایی ، دشمنی با توسعه و آسایش همگانی ، تلقی نگردد.

دوستان و همشهریان عزیز ،

شهرهای شمال خوزستان عزیز ( دزفول ، اندیمشک ، شوش و ...) ، بزودی با افتتاح آزادراه خرم آباد -دزفول ، با خیل ( بخوانید سیل) مهاجران جدید از استانهای شمالی ( نه فقط لرستان) مواجه خواهد بود.

فرض کنیم سال 1390 سال افتتاح این آزادراه باشد ، پیش بینی اینکه در سال 1400 ، دزفول ، اندیمشک ، شوشتر و ... با ترکیب جمعیتی جدید و فاقد ظرفیت پذیرش ، روبرو خواهند شد به هیچوجه دور از انتظار نخواهد بود.

کیست که نداند ، خوزستان با تمام گرما و شرجی و مکافات هایی که دارد ، از جذابیت شغل و درآمدهای گوناگون برای مهاجران استانهای همجوار برخوردار است؟

بنده قصد ندارم تا مسئله ی اشتغال در خوزستان و بیکاری جوانانمان را در اینجا آسیب شناسی کنم؟

اما به عنوان مثال همه ی ما هم شهری ها و هم استانی هایی را میشناسیم که زمینهای پدری را به مهاجران محترم اصفهانی اجاره میدهند و خود به نظاره ی صادرات هندوانه های کاشت دست این اصفهانی های سختکوش ، به شیخ نشینهای خلیج پارس می نشینند.

دلیلش تنبلی و یا هر چیز دیگری است کاری ندارم.

اصفهانی های مورد مثال بنده ، درآمد زمنیهای ارزشمندتر از طلای خوزستان را ، در مسیر زاینده رود و زیر پل خواجو خرج آسایش زن و فرزندشان میکنند تا نگران حفظ لهجه ی خود روی آنتن صداوسیما باشند ، کاری ندارم.

عرض من این است که :

مسئولین امر در تمام شهرهای شمال خوزستان که فرزندان همین مردمند و از کره ماه نیامده اند ، به فکر باشند.

به فکر باشند و دست روی دست نگذارند تا ظرف پنج سال پس از افتتاح آزادراه مربوطه ، تتمه همشهری ها نیز از خانه و کاشانه دست شسته و گوشه نشین کرج و ... شوند.

اشتباه نکنید ،

منظور بنده ، جلوگیری از اتمام ساخت آزاد راه نیست.

بلکه ترسیم  یک مستر پلان اساسی ( master plan ) برای مدیریت امور و منابع شهری اعم از منابع انسانی و یا منابع مالی و اطلاعاتی است.

روی این سخن نیز فقط آوایی ، دوایی فر ، شورای شهر ، امام جمعه و صباغ نیستند ، بلکه نماینده شهر و نخبگان اجرایی و سیاسی و فرهنگی اندیمشک نیز خطاب این قلم اند و البته رسانه ی کوچک دزفول (رادیو ) که میتواند علیرغم کوچکی ، بسیار چابک و فعال روی بستر ذهنی مردم و همراه سازی مردم و مسئولین کار کند.

شوش و شوشتر و حتی اهواز نیز.....

همه باید از خواب گران در این خصوص برخیزند.

بزودی راه صعب العبور چهار ساعته ، به مسیر سهل الوصول یکساعت و نیمه تقلیل خواهد یافت.

حقیقت این است که هیچ کس نمیتواند جلوی ورود مهاجرین و خانواده های اثاث بر کول را گرفته و به استانهای مبداء عودت دهند.

بلکه همه باید در یک حرکت جهادی و حساب شده و به دور از مَنیت ها ،  برای پذیرش همه جانبه ی این تازه واردینی که چه بسا اکنون در خانه های خود آرمیده و از تصمیمی که خود خواهند گرفت کاملا بیخبرند و به محض اعلام خبر 20:30 مبنی بر افتتاح این آزاد راه ، فیلشان یاد هندوستان کرده و برای حل مشکلات معیشتی فراوانی که در استانهای شمال خوزستان گرفنار آنند به سوی ما سرازیر خواهند شد ، آماده ی آماده باشند.

نه ...منظورم اسائه ادب و قیاس این داستان با ورود قوم مغول نیست.

اما ، کیست که منکر این حقیقت شود که میهمانانی ناخوانده و فراوان در راهند ، باید آماده بود.خوزستان قرار است عیالوارتر شود دوستان ، برخیزید لطفا.

باید ظرفیت سازی کرد.

باید ساختار فرهنگی و اجتماعی ، آموزشی و اشتغال شهرهایمان را هرچه زودتر سروسامان دهیم ،

وگرنه :  « کم می آوریم »

العاقل یکفیه الاشاره.


                                                           مهران موزونی - والعاقبه للمتقین

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۹/۰۶/۲۷
مهران موزون

نظرات  (۱۲)

۲۹ شهریور ۸۹ ، ۲۲:۴۷ رضا مخبر دزفولی
سلام با عرض شرمندگی از عدم حضور،با مطلبی در مورد موسسه فرهنگی علامه مخبر به روز هستم
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۱۷:۲۰ دکتر علیرضا مخبر دزفولی
سلام
من برگشتم...
مشهد دعات کردم.
متنت رو هم تند تند خوندم...
یا علی

======
ممنون از شمابرادر عزیز
با "من هم می میرم"به روزم
سلام
بسیار بجا بود. ایکاش گوش شنوایی هم باشد برادر
حالا اینا برای کار میان. حساب کن با جذب گردشگر و توریست چه درآمدی میشه برای استان تامین کرد.

استان خوزستان ظرفیت های گردشگری فراتری نسبت به راهیان نور هم داره. اگه مسیر هموار بشه مسلماً میشه از این استعداد بالقوه بهتر استفاده کرد.

شما وقتی میری یه شهری برای گردش و بازدید، با خودت پول میبری. همش رو هم توی اون منطقه خرج میکنی.

باید استقبال کرد از سرازیر شدن این منابع اقتصادی.

به عنوان یه شهروند پیشنهاداتم رو بصورت خیلی ابتدایی مطرح کردم. جا برای بحث و نظر زیاده. باید روی این طرح ها کار بشه. خوزستان و دزفول باید خودشون رو آماده کنن وگرنه این امتیاز از دست خواهد رفت.
به نظرم میتونه اتفاق میمون و موقعیت خیلی مناسبی باشه. جدا از اینکه ارتباط خوزستان با مرکز کشور و شهرهای بزرگ شمالی رو سهل الوصول تر میکنه و راه رو برای صادرات محصولات بومی استان هموارتر میکنه، خب طبیعتاً مسیر رو برای سرازیر شدن مهاجران هم میسر میکنه.

فکر میکنم با یه برنامه ریزی میشه این موقعیت رو به یه امتیاز بزرگ تبدیل کرد. هرچند به قول تو اگه ظرفیت های لازم ایجاد نشه میتونه ویران کننده هم باشه.

کسی که برای کار به این منطقه میاد طبیعتاً نیاز به تامین مایحتاج اولیه خودش رو از این منطقه داره. میخوام بگم که نیاز به یه امکاناتی داره که در قبالشون پول پرداخت میکنه.
مکان،غذا،...

پس میتونه رونق بخش این منطقه باشه.

اما اگر بخوایم از این دید نگاه کنیم که یک فرصت شغلی از یه فرد بومی گرفته میشه خب باید قضیه رو خیلی جدی گرفت. به نظرم باید تدابیر خاصی برای استخدام افراد غیر بومی در نظر گرفته بشه. مثلاً درصدی از حقوقش صرف تامین منابع استان بشه.

مثلاً توی دوبی، کم پیدا میشه یه شخص بومی کار کنه. اکثراً افراد پاکستانی و هندی اونجا مشغول کار هستن و سهمی از درآمد آنها به افراد بومی میرسه.

یعنی مثلاً استان در قبال موقعیت شغلی که در اختیار افراد غیر بومی میده مقداری از درآمد اونا رو به حساب یه فرد بومی میریزه!
سلام
زخمی رو باز کردین و چرکی رو با صراحت جاری کردین که غیر قابل انکار است اصالت به طرز غیرقابل انکاری داره از خوزستان و بخصوص شهرهای بومی نشینی مثل دزفول دور میشه دیگه تو شهر احساس غربت میکنیم
به هر حال عبور این بزرگ را از عبور نکردن اش بهتر است.
ولی خوب، اخطار شما کاملا به جاست و باید فکری کرد.

در ضمن عاقل هم کم پیدا می شود...، نه؟
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۴:۰۶ صدای تنهایی
خوبه برم دفترمو راه اندازی کنم تا نیومدن ...

====
دفتر چی؟
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۴:۰۵ صدای تنهایی
ماخودمون بچه هامون بیکارن ... سخت کار گیرشون میاد ..حالا اونا بیان همه کارارو دستشون بگیرن ... ماشالله پشت همدیگه رو هم دارن ... دیگه نور الا نور میشه ... دیگه دزفول میشه ..اسمشو نبر
۲۸ شهریور ۸۹ ، ۰۴:۰۲ صدای تنهایی
سلام مهران جان ... ایشالله که همیشه سلامت باشی ... میگم ماروهم ترسوندی ... نمیخواییم دیگه کسی بیاد تو دزفول ... بابا الانشم پز شده از قومیتهای دیگه .... دزفولی دیگه نمیبینی... واقعا غوغا میشه ... بیچاره میشیم .... هی باید اونایی که اسمشونو نمیبرم رو شب و روز جلومون ببینیم .... واااااای خدا ...
اعصابم خورد شد بخدا ....
چیکار کنیم ...؟ کاری هم ازدستمون برنمیاد که انجام بدیم .... متاسفانه

===
شرمنده ام ، قصد ناراحتی کسی نیست ، بلکه فقط دوراندیشی و فراهم کردن تمهیداته....همین!
«باید ساختار فرهنگی و اجتماعی ، آموزشی و اشتغال شهرهایمان را هرچه زودتر سروسامان دهیم» چطور و چگونه و با چه امکاناتی ؟ مهران عزیز! ما هنوز اندرخم فرمانداری ویژه هستیم؟!!!

====
زمزمه ی گرامی ،
برترین و بهترین راه برای برخورد با هر آسیب یا بحرانی ، شامل سه گام اساسی است :
1- تشخیص
2- تصمیم
3- اقدام
متن « بیدار شوید آقایان ، سیل در راه است » بند اول را انجام داده است ( البته تا حدی)
فرمایش شما مربوط به گام دوم است.
لذا اعتقاد بنده این است که فعلا مردم و مسئولین باید ، در مرحله ی اول به تشخیصی که من کمترین ، رسیده ام برسند ، آنگاه میتوان گفت که قدم اول صورت پذیرفته است.
سپس باید به دنبال «تصمیم» رفت.